حاشیه ای بر درد دل یک شهروند اسلام آبادی/

حکایت یک پیرزن از قصه پر غصه فقر در زیر پوست شهر/ لزوم توجه دولت نسبت به ریشه کنی فقر و بیکاری در اسلام آبادغرب

کد خبر: 294311
|
09:11 - 1394/11/25
نسخه چاپی
حکایت یک پیرزن از قصه پر غصه فقر در زیر پوست شهر/ لزوم توجه دولت نسبت به ریشه کنی فقر و بیکاری در اسلام آبادغرب
اسلام آبادخبر: درد دل یک مادر پیر و دلسوخته باعث شد که یک حاشیه نویسی فهرست وار بر چند مورد از مشکلات شهر اسلام آبادغرب بنویسیم که کانون اصلی آن فقر و بیکاری و بی توجهی مسئولین نسبت به مردم است.

به گزارشاسلام آباد خبر، اول صبح برای تهیه یک گزارش به سمت اداره بهزیستی شهرستان واقع در شهرک ولیعصر حرکت کردم، درابتدای شهرک چشمم به تابلوی اداره آب و فاضلاب روستایی افتاد که هر سال این تابلو در یک گوشه شهر دیده بودم، که مشخص است این تابلو هم در مستاجری  همدرد بسیاری از مردمان خانه بدوش شهرش است.

 

البته شکر این نعمت را باید بجا آورد که از صدقه سر رهبری و نظام اسلامی در طرح مسکن مهر دولت قبلی خیلی از مردم  در مسکن مهر ثبت نام کردن و با وجود تاخیر و مشکلات زیاد آن  از مستاجری راحت شدند، تعدای هم از واحد های فاز 2 نیمه کاره مانده که  مسئولین قول دادن اگه دولت بودجه بده ه تا پایان 95 واحدهای فاز 2 را  هم تحویل میدهند( توکل بر خدا مردم ما صبرشان زیاده  بالاخره با آشتی غربیها با ایران کمی از این پول های بلوکه شده و آزاد شده را میارن تو مملکت خرج پروژهای راکد می کنند، بالاخره در این دولت سیاستمدار دلسوز زیاده که به فکر مردم فقیر و بدبخت باشند).

 

به درب بهزیستی که رسیدم ،دیدم نمای بیرونی ساختمان بی روح و رمق آن بیشتر به یک زندان و ندامتگاه شبیه است تا یک مکان سرزنده و پویا که به همنوعان کمک رسانی می کند.

 

 

بغیر از تابلوی بهزیستی یک تابلوی دیگر بر روی نرده های دیوار آن نبه چشم می خورد، تابلوی " مرکز درمانی و بازتوانی اعتیاد شهرستان..." ، این تابلو حکایت یک زخم عمیق و کهنه بر پیکره جامعه است، زخمی که زمانی فقط یک خراش ساده بود که با دستکاری دشمن خارجی و مدیران ناشی داخلی به یک غده چرکین مبدل شده و اکنون نیاز به یک جراحی عمیق توسط متخصصان دارد.

 

بیماری اعتیاد در این شهر و استان و حتی در کشور به یک بیماری واگیر دار تبدیل شده است که متخصصین امر علاوه بر پرستاری و نجات بیماران مبتلا به آن، باید با عوامل بروز و شیوع این بیماری مبارزه کنند و ضمن ریشه کنی عوامل آن نسخه های پیشگیری و آگاهی بخشی برای جامعه پیچیده شود.

 

 

صدای پیرزنی که لنگان لنگان از پله های بهزیستی پایین می آمد رشته افکارم را از هم گسیخت، از کنار او رد شدم خواستم وارد ساختمان شوم، شنیدم گفت یا خدا یک ماشین برسان، مکث کردم از پشت به او نگاه کردم دیدم با پای لنگ به سختی راه می رود و حداقل باید 200 متر برود تا به ایستگاه تاکسی برسد، تصمیم گرفتم کارم را به وقت دیگری موکول کنم و او را برسانم، او را سوار کردم ، دعایی برای جماعت مسلمین کرد و خودش سر صحبت را باز کرد؛

 

از پیرزن پرسیدم؛ مادر تحت پوشش بهزیستی هستی؟ آهی از ته دل کشید گفت؛ آره مادر خدا از کارکنانش راضی باشه خیلی حرمت ما را می گیرن، اما مستمری ما خیلی کمه که دست این بنده خداها هم نیست...

 

گفتم مگه ماهی چقدر میدن؟ گفت: تا 4 ماه پیش که شوهرم زنده بود ماهی 60 تومن می دادن اما پس از فوت او 50 هزار ، 5 هزار کم ( یعنی ماهی 45 هزار تومان) بهم میدن.

 

پیرزن ادامه داد زندگیم را با این مبلغ اندک و یارانه دولت می گذارانم و حتی کفاف دارو و درمان را هم نمی دهد ، اگر اون استاد دانشگاه نباشه از گرسنگی می میرم.

 

گفتم استاد دانشگاه کیه؟ گفت یک انسان خیری است که هفته ای یکبار به من سر مزنه و  گوشت و برنج و میوه و حتی پول نقد به من کمک می کنه...

 

پرسیدم مادر بچه نداری؟ چرا بچه هات کمکت نمی کنند، گفت: روله، یه پسر دارم کارگره، مستاجره، توی این شهر که کار نیست، رفته کارگری برای شهرهای جنوب ، وضعیت اونها هم از من بدتره، بعلت فشار کار بدنی پسرم دیسک کمر گرفته، بعضی موقع یک هفته استراحت می کنه تا کمی بهتر بشه بعد دوباره میره دنبال کار، اونم خودش به عمل نیاز داره و بعلت فقر مالی چند ساله با این دیسک کمر به کارگری ادامه میده...

 

... شنیدم توی این 22 بهمن امسال قراره یک کارخانه در اسلام آبادبزنن که گفتن 10 هزار نفر کارگر میخاد خیلی خوشحال شدم، به پسرم زنگ زدم گفتم روله به شهر خودمان برگرد تا ببرمت پیش فرماندار تا یه کار نگهبانی توی این کارخانه بهت بدن تو دیسک کمر داری نمیتانی کار سنگین بکنی!  ماهی 300 هزارتومن هم تو شهر خودمان حقوق گیرت بیاد از کارگری شهرهای دیگه بهتره، پیش زن و بچه ت هستی...

 

این مادر دلسوز و مهربان وقتی سخن بچه هایش به میان آمد درد و غصه خودش را فراموش کرد و درد بچه ها در اولویت قرار داد.

 

از او پرسیدم مادر در انتخابات شرکت می کنی؟ گفت هی روله، ما چند ساله با فقر و بدبختی جانمان را برای این انقلاب دادیم، تازه آثار خیر و برکتش نمایان شده نمی گذاریم به دست بیگانه بیفته، حتما" رای می دهیم ولی دولت هم باید به فکر ما فقرا باشه.

 

گفتم چه می خواهی مثلا" مسئولین برای شما چکار کنند؟ بی ریا و کم ادعا پاسخ داد: فقط کمی مستمری و یارانه ما را اضافه کنند تا بخور و نمیری داشته باشیم!، برای جوانان ما کار ایجاد کنند!

 

به گزارشاسلام آباد خبر، درد دلهای این مادر پیر و از پا افتاده فقط یکی از هزاران نفری است که در این شهر فقیرانه زندگی می کنند و این فقرا بدون هیچ اعتراضی پای آرمان های انقلاب ایستاده اند، حال در مقابل دولت ( همه قوای نظام) باید در راستای خدمت رسانی به قشر مستضعف جامعه که چندین لایه در زیر خط فقر هستند باید برای ریشه کنی  این فقر تلاش نمایند و با بروز آثار عملی اقدامات فقر زدایی نور امید در دل این مردم ولایتمدار روشن شود.

 

بدیهی است  وقتی یک پیرزن بیسواد با زبان عامیانه می گوید دولت یارانه ما را اضافه کند ، جای این سوال است؛ یعنی کارشناسان زبده دولت به اندازه یک پیرزن بیسواد هم بینش ندارند؟!

 

پس یکی از اقداماتی که دولت می تواند آنرا خیلی سریع عملیاتی نماید ، عملیاتی کردن فاز دیگر از هدفمندی یارانه های پرداختی به مردم است و دولت می تواند با همکاری و همراهی مجلس طبق مصوبات قانونی یارانه اندک  افراد داری شغل و درآمد کافی راقطع نماید و به دهک های پایین جامعه اضافه نماید، البته  این کار هیچ بار مالی برای دولت ندارد و حتی  از جنبه های دیگری هم به نفع دولت هم می باشد، اما دولت در آستانه انتخابات و از ترس بار سیاسی و کاهش محبوبیت، اجرای آن را به تعویق انداخته است.

 

از سویی مردم شهرستان اسلام آبادغرب در طول 8 سال دفاع مقدس ضمن قرار گرفتن در خط مقدم جنگ، میزبانی آوارگان جنگی شهرهای مرزی ایران و حتی آوارگان عراقی را پذیرفتند و 8 سال هم در دوران بازسازی هیچ سرمایه گذاری در این شهر استراتژیک صورت نگرفت و پس از آن نیز بنا به دلایل مختلف مورد بی مهری مسئولین وقت قرار گرفته و سرمایه گذاری اشتغالزای چشمگیری در این شهر صورت نگرفته که این عامل یکی از عوال تشدید مهاجرت، بیکاری و فقر در این منطقه شده است.

 

لذا با وجود امنیت بالای این شهر نسبت به سایر شهرهای کشور و نیروی کار ارزان و تحصیل کرده  در کنار مردمانی پاکدل و ولایتمدار باید موشکافی و آسیب شناسی شود که چه عاملی از ایجاد سرمایه گذاری در شهر شهدای مرصاد جلوگیری بعمل می آورد ؟!

و می طلبد که سرمایه گذاری دولتی و تسهیلات ویژه ایجاد کسب و کار به صورت فوق العاده به این منطقه محروم و عقب مانده از پیشرفت کشور اختصاص یابد تا بخش خصوصی هم رغبت سرمایه گذاری در این منطقه را داشته باشد تا گامی در راستای تحقق فرمایشات امام خمینی(ره) و امام خامنه ای در جهت خدمت به صاحبان اصلی انقلاب (مستضفین و پابرهنگان)  برداشته شود.

 

 

انتهای پیام/

 

نظر شما

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد

پربازدیدترین ها