محقق: مهتاب کوه پیما

راه کارهای مقابله با تجمل گرایی

کد خبر: 294179
|
11:16 - 1394/10/28
نسخه چاپی
راه کارهای مقابله با تجمل گرایی
در مورد تجمل شخصی نیز علاوه بر برنامه ریزی و احساس مسئولیت به عنوان وظیفه شرعی در ترک حرام، عوامل و اهرم‌هایی لازم است...

یکی از عوامل مهم، در برابر آثار شوم تجملات در خانواده، برنامه ریزی صحیح و قاطع و نظارت درست سرپرست خانواده با همکاری اعضای خانواده می‌باشد. در این صورت است که می‌توان با برنامه ریزی کارشناسانه و مسئولانه با پدیده‌ی تجمل پیکار شود و یا دست کم از بخش مهم آن جلوگیری نمایند.

در مورد تجمل شخصی نیز علاوه بر برنامه ریزی و احساس مسئولیت به عنوان وظیفه شرعی در ترک حرام، عوامل و اهرم‌هایی لازم است که انسان را به طور طبیعی و آسان، رو در روی تجمل و اسراف قرار می‌دهد و او را از مهلکه‌ی بلای خانمان‌سوز نجات می‌دهد.

این عوامل هرکدام نقش به سزایی در بازدارندگی انسانی از تجملات و مادیات، و تقویت اراده‌ی انسان برای پرهیز قاطع از مادیگری خواهد بود، از این رو به پارهای از راه کارها در رابطه با مسئله تجمل گرایی پرداخته می‌شود:

 

1.تفکر و سنجش

دور اندیشی و توجه به ترازوی عقل و اندیشه، عامل عمیق و اساسی برای درست عمل کردن و دوری از بیهودگی است. فکر صاف و هوشیاری و عاقبت نگری چون آینه‌ی صاف، زشتی‌ها و زیبایی‌ها را نشان می‌دهد، و انسان را به ترک زشتی‌ها و جلب زیبایی‌ها دعوت می‌کند. این گونه اندیشیدن و عاقبت سنجی باعث تصمیم گیری صحیح خواهد شد. از این رو امام صادق –علیه‌السلام- می‌فرمایند: «تفکر ساعه خیر من عباده سنه؛ اندیشیدن (صحیح) یک ساعت بهتر از یک سال عبادت است».[1]

اگر انسان برای چند لحظه به فکر فرو رود که خداوند چرا او را خلق کرده و او را به این دنیا برای چه کاری قدم نهاده، شاید خیلی از مسائل او حل شود، هدف اصلی خداوند از خلقت انسان این است که او از زیبایی‌ها به حد نیاز استفاده کند یعنی از نعمت‌های الهی به گونه‌ای بهره ببرد که به سعادت و کمال دست پیدا کند و خود را در مقامی معنوی ببیند که هدف اصلی پروردگار است. شاید گاهی اوقات فکر کردن به مرگ و قیامت خیلی از دلبستگی‌های ما را به دنیا کمتر کند.

انسان وقتی که در مورد آن همه رنج‌ها و خسارت‌ها و به هدر رفتن انرژی و سرمایه‌هایی که برای فراهم شدن نعمت‌های الهی به کار افتاده ، می‌اندیشد، نتیجه قاطع می‌گیرد که چنین کاری بسیار زشت است.

 

2.زهد و پارسایی

یکی از ارزش‌های مهم اسلامی، زهد صحیح است. زهد صحیح یعنی انسان دلبستگی به دنیا و زرق و برق دنیا نداشته باشد، دنیا را وسیله آخرت قرار دهد. خود باخته‌ی کالاهای دنیا نگردد. چنین خصلتی انسان را به ساده زیستی و دوری از تجمل گرایی و بریز و بپاش دعوت می‌کند. او را به سوی اصالت‌ها و ارزش‌های حقیقی سوق می‌دهد و از مصرف‌های بی رویه و از چشم به هم چشمی‌هایی که عامل تجمل می‌شود، دور نگه می‌دارد و همچنین از برگزاری جشن‌ها و میهمانی‌های پرخرج و پر اسراف برحذر می‌دارد و اهرمی نیرومند برای کنترل، مراقبت و دوری از گناه از جمله گناه  اسراف می‌گردد.

امام صادق –علیه‌السلام- در تعریف انسان زاهد و پارسا چنین فرمود: «... و الزاهد الذی یختار الآخره علی الدنیا، و الذّۀ عل یالعزّ و الجُهد علی الراحه، و الجوع علی الشبع، و عاقبه الاجل علی محّبه العاجل، و الذکر علی الغفله، و یکون نفسه فی الدنیا و قلبه فی الآخره؛ زاهد کسی است که آخرت را بر دنیا، تواضع را بر خود خواهی، کوشش و زحمت را بر رفاه و خوش‌گذرانی، گرسنگی را بر سیری، عاقبت نیک آخرت را بر دلبستگی به دنیا، و ذکر خدا را بر غفلت ترجیح می‌دهد، جسم او در دنیاست، ولی روح و قلبش متوجه آخرت است».[2]

روشن است کسی که دارای چنین ویژگی‌هایی باشد، از هر گونه تجمّل و چهره‌های مختلف اسراف پرهیز می‌کند و خود را از عیاشی و خوش‌گذرانی و رفاه طلبی دور نگه می‌دارد، بنابراین زهد و پارسایی، عامل و اهرم بازدارنده و شایسته‌ای برای درمان تجمل، و راه نجات از مهلکه آن است.

نکته دیگر در این جا اینکه زهد باعث حلال خوری می‌شود، انسان حلال خور، مال و ثروت را از هر راهی به دست نمی‌آورد، تا کارش به تجمل بکشد.

البته برخی به غلط پنداشته‌اند که زهد به معنای پرهیز از نعمت‌های دنیوی و اعراض از لذایذ مادی است. از نظر این افراد، زاهد کسی است که به دنیای مادی پشت پا زده و از نعمت‌های جهان، جز در حد ضرورت استفاده نمی‌کند، در جهت بهبودی وضع مادی خود و خانواده‌اش نمی‌کوشد و برای سازندگی این جهان نیز قدمی بر نمی دارد. این برداشت منفی از زهد، هر گز مورد نظر اسلام نبوده و پیشوایان بزرگ اسلام، هر جا با مظاهر چنین تفکری بر می‌خوردند به شدت آن را طرد و نفی می‌کردند و پیروان خود را از گرایش به آن برحذر می‌داشتند.

گرچه واژه زهد، جز یک مورد در قرآن به کار نرفته، لیکن خوشبختانه هم آیاتی که معنای مثبت و سازنده‌ی زهد را بیان می‌کند، بسیارند و هم در روایات معصومین –علیهم السلام- معنای آن به خوبی تبیین شده است. از دیدگاه فرهنگ اسلام، زهد به معنای مصرف نکردن مواهب الهی نیست، بلکه به این معناست که آدمی در ضمن بهره گیری از نعمت‌های خداوند در این جهان، به دنیا دل نبندد و وابسته نشود، خود را به آن نفروشد و تمام حقّش را صرف به دست آوردن آن نکند.

آیه‌ای از قرآن کریم، در نکوهش از دنیا پرستان می‌فرماید: «إِنَّ الَّذِينَ لاَ يَرْجُونَ لِقَاءَنَا وَ رَضُوا بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ اطْمَأَنُّوا بِهَا وَ الَّذِينَ هُمْ عَنْ آيَاتِنَا غَافِلُونَ‌؛ كسانى كه اميد به ديدار ما ندارند ، و به زندگى دنيا دل خوش كرده و بدان اطمينان يافته‏اند ، و كسانى كه از آيات ما غافلند».[3]

به روشنی پیداست که در آیه فوق و آیات متشابه آن، بحثی از مذمت مصرف نعمت‌ها و بهره گیری از مواهب در بین نیست. بلکه آنچه مورد نکوهش قرار گرفته، رضایت دادن، قانع شدن و اطمینان یافتن به مادیات و روی بر تافتن از حرکت تکاملی به سوی سعادت معنوی و قرب الهی و ملاقات با اوست.

بنابراین زهد به معنای برخوردار نشدن از دنیا و نعمت‌های الهی نیست، بلکه در زهد معنای برخورداری از نعمت‌های الهی نهفته است، لیکن به گونه‌ای که موجب غفلت انسان نشود، کاملاً واضح است که مصرف با چنین بصیرتی چقدر با مصرف دنیا پرستان متفاوت است.

 

3.تقدیر و اندازه گیری معیشت

یکی از ارزش‌های مهم در اسلام که از پایه‌های اصلی تکامل است، « تقدیر معیشت» است، منظور از آن اندازه گیری دخل و خرج، و نگهداری انضباط اقتصادی و مالی، و تأمین و حفظ هزینه‌های زندگی بر اساس اعتدال و شیوه‌ی صحیح و عقلایی است.

در تفسیر نور الثقلین چنین آمده: یک روز امام صادق –علیه‌السلام- در نزد گروهی، این آیه را تلاوت فرمود: «وَ الَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ کَانَ بَيْنَ ذلِکَ قَوَاماً؛ و كسانى‏اند كه چون انفاق كنند ، نه ولخرجى مى‏كنند و نه تنگ مى‏گيرند ، و ميان اين دو [ روش ] حد وسط را برمى‏گزينند ».[4]و مشتی سنگ ریزه از زمین برداشت و محکم در دست گرفت و فرمود: این همان بخل و سختگیری است، سپس مشت دیگری برداشت و دست خود را به طور کامل گشود که بیشتر آن بر روی زمین ریخت و فرمود: این اسراف است، بار دیگر مشت دیگری برداشت و کمی دست خود را گشود، به گونه‌ای که مقداری فرو ریخت و مقداری در دستش باقی ماند و فرمود این همان اعتدال بین سختگیری و اسراف است.[5]

امام باقر –علیه‌السلام- برنامه ریزی و نگه داشتن اندازه در زندگی را یکی از ارکان مهم کمال آدمی دانسته، می‌فرماید: «الکمال کل الکمال التفقه فی الدین و الصبر علی النائبه و تقدیر المعیشه؛ بصیرت یافتن در دین و پایداری در سختی ها و مصائب و اندازه گیری و تدبیر در امور زندگی است».[6]

امام معصوم –علیه‌السلام- در این حدیث شریف، اصل « اندازه گیری» را در ردیف « تفقه در دین ( فهم تحقیقی و جامع دین)»، که به طور عام بر مسلمان واجب است، قرار داده است، و در ردیف « صبر بر مصیبت» که از عوامل رشد روحی انسان و صلابت معنوی اجتماع است.

فهم اجتهادی حدیث، موضوع دیگری را نیز بر ما معلوم می‌دارد، یعنی اینکه فهم تحقیقی و جامع دین و فراگیری درست تعالیم آن، بر افراد و جامعه، لازم می‌دارد که به اصل « اندازه داری در معیشت» گردن نهند، و مصرفی قوامی را در پیش گیرند، که هم موانع رشدی را که از « تجمل» پدید می‌آید که از سر راه اجتماع بردارد، و هم موانع رشدی که از بخل و تنگ نظری جان می‌گیرد.

البته معنی ندارد که انسان در صورت امکان به زندگی خود و خانواده‌اش توسعه هد؛ به عنوان مثال غذای بهتر بخورد، لباس فاخر بپوشد، رد خانه‌ی وسیع‌تری زندگی کند و ...؛ لیکن این وسعت دادن به زندگی نباید، توجه انسان را به خدا و گرایش او را به معنویات و نیز عزت و آزادگی او را تحت‌الشعاع قرار دهد و ناچار شود به خاطر افزودن بر هزینه‌های غیرضروری زندگی، از سر ایمان، آبرو، آسایش فکری و آرامش روانی خویش بگذارد.

همچنین منظور از تدبیر زندگی، این است که انسان از اوامر و نواهی شرعی پیروی نکند و خود با تکیه بر دانش و بینش محدود خویش به طور مستمر برنامه ریزی کند. بلکه منظور از دخالت دادن تدبیر شخصی در امور زندگی و چگونگی مصرف، این است که انسان، بر مبنای قواعد اخلاقی و اقتصادی دین، برای جهت بخشیدن به وضع زندگی خود و رفع مشکلات و نابسامانی‌های اقتصادی، برنامه‌ای هماهنگ و متناسب با درآمدها و توانایی‌هایش تهیه و اجرای آن را در زندگی شخصی و اجتماعی خود مد نظر قرار دهد.

از مجموع این گفتار عمیق و دلنشین فهمیده می‌شود که اندازه گیری و اعتدال در زندگی، و سنجیدن دریافت و پرداخت، موجب زندگی آرام، و درجه‌ی عالی کمال و عافیت شده و انسان را از اضطراب فقر و فلاکت و نداری حفظ می‌کند و اهرمی بازدارنده از تجمل و زیاده‌روی است.

 

4.شکر و راضی بودن به رضای خدا

خصلت دیگری که موجب آرامش زندگی است و انسان را از زیاده‌روی در مخارج بیهوده و تجمل گرایی باز می‌دارد، این است که انسان پس از انجام وظیفه، به آنچه از سوی خدا برای او مقدر شد، راضی و شاکر باشد، چنین فردی هرگز بلند پردازی نمی‌کند، از مرز کنترل و انضباط مال و اقتصادی خارج نمی‌شود، چرا که معترض و ناسپاس نیست، بلکه قانع و سپاس گزار است. بر همین اساس امیر مؤمنان علی –علیه‌السلام- می‌فرماید: « گواراترین زندگی را آن کسی دارد که به آنچه خداوند برای او تقدیر کرده، راضی و خشنود باشد».[7]

کسی که در زندگی شخصی خود راضی به رضای خداوند باشد علاوه بر اینکه از عذاب الهی در قیامت در امان خواهد بود و خود را از قهر خداوند حفظ کرده، در زندگی به آرامشی دست پیدا می‌کند که با هیچ‌کدام از تجملات دنیوی قابل قیاس نیست. حضرت علی –علیه‌السلام- در سخن کوتاهی زیبا می‌فرمایند: « به خشنودی خدا خشنود باش، در نتیجه با نشاط و راحت زندگی کن، (ارض تسترح)».[8]

 

5.قناعت و کفاف و عزت نفس

عمیق‌ترین و مهم‌ترین خصلت‌ها برای دوری از تجملات، که باز دارندگی آن بیشتر از صفات دیگر است، خصلت قناعت، کفاف و عزت نفس است.

قناعت بر دو گونه است:

1-در برابر آنچه خداوند برای او مقرر کرده، قانع باشد که همان خشنودی به رضای خداوند است.

2 - صرفه جویی و سنجش و اندازه گیری در مخارج و مداخل.

منظور ما در اینجا قناعت به معنی دوم است که ضد طمع می‌باشد. حرص و طمع، اسماً انسان را به تکاثر و افزون طلبی سوق می‌دهند، مثلاً در انسان حالتی به وجود می‌آورند که همواره می‌خواهد خانه‌اش را عوض کند و مدل ماشینش را تغییر دهد، لباس‌های زیباتر و فاخرتر بپوشد و...، همین‌ها باعث مرز شکنی و بریز و بپاش خواهد گردید.

خصلت قناعت، موجب ریشه کنی آفت حرص و طمع شده، در نتیجه انسان را از حالت افزون طلبی باز می‌دارد، امام صادق –علیه‌السلام- می‌فرمایند: « پنج چیز است که هر کس نداشته باشد، زندگی گوارا نخواهد داشت. تندرستی، امنیت، بی نیازی، گوناگون، مصون می‌ماند».

دو خصلت قناعت و کفاف، انسان را از سفره‌های رنگارنگ و مهمانی‌های پر زرق و برق‌های تجمل زا دور می‌سازد و موجب عزت نفس می‌شوند.

برای فراهم ساختن فضای سالم و بستر مناسب و منطقی جهت تحقق و ایجاد روحیه فرهنگ سه رکن اساسی لازم است.

1- آموزش و آگاه ساختن مردم و جامعه.

2 - سیاست گذاری کاربردی مناسب ( تدابیر دقیق برنامه ریزی شده‌ی اجرایی).

3 - پیشگامی علمی مسئولین.

 

6.دوری خواص از زندگی اشرافی

یکی دیگر از راه‌های برون رفت از اسراف و تجمل، دوری خواص و شخصیت‌های مهم جامعه از زندگی اشرافی و تجملی است، زیرا شیوه‌ی زندگی آنان، بر دیگران تأثیر می‌گذارد. از این رو حضرت علی –علیه‌السلام- حاکمان اسلامی را به ساده زیستی سفارش نموده و فرموده: «إنَّ اللهَ عزوجل فرض علی ائمه العدل إن العدل إن یقدروا انفسهم لفیعفه الناس کیلا یتبیغ بالفقیر بالفقیر فقره؛ خداوند بر رهبران عدالت واجب کرده که زندگی خود را با اقشار پایین همسان سازند، برای آنکه فقر و تهیدستی بر فقیران دشوار نیاید».[9]

از منظر امام، زمامداران اسلامی باید مانند طبقات پایین جامعه زندگی کنند تا بتوانند مشکل آن‌ها را درک نمایند. در زندگی کارگذاران حکومتی، نباید تجمل گرایی دیده شود، همان‌طور که سیره حضرت علی –علیه‌السلام- این چنین بود.

 

7. اصلاح الگوی مصرف

اگر بخواهیم در زمینه اقتصاد مقاومتی موفق باشیم، تغییر فکر و نگاه و اصلاح الگوی مصرف لازم است. در این مورد باید انگیزه‌ها، اندیشه‌های غلط، عادت‌ها و سنت‌های غیرشرعی، قوانین و مقررات دست و پا گیر، ساختارهای اجرایی نامناسب و نیز روش‌های آموزشی با رویکرد سبک زندگی اسلامی اصلاح و بازنگری شوند.

شیوه‌ی امام صادق –علیه‌السلام- در این زمینه بهترین الگو است. امام صادق –علیه‌السلام- در پی اصلاح الگوی مصرف و تغییر اندیشه‌ها به سوی صرفه جویی بود، حضرت به ابان بن تغلب فرمود: « آیا گمان می‌کنی خدا به کسی که مال داده به سبب احترام اوست، یا به کسی که نداده به واسطه‌ی حقارت و پستی اوست، چنین نیست. بلکه مال، مال خداست، که آن را به عنوان امانت نزد شخص قرار می‌دهد و اذن داده که بر اساس میانه روی و زیادتی آن مال را به فقرا برساند و رفع احتیاجاتش کند، پس هر کس به این دستور رفتار کند،آنچه را خورده و آشامیده و پوشیده و سوار شده و نکاح نموده، همگی بر او حلال است و اگر چنین نکرده، تمام آن‌ها را بر خود حرام کرده است».[10]

برای هر معضلی که در جامعه وجود دارد و پیامدهایی را هم به دنبال خواهد داشت اسلام، راه کارهایی را ارائه کرده که افراد به متناسب با دغدغه هایشان می توان از آن استفاده کنند و سعی و تلاش این تحقیق هم بر این است که انسان با این ناهنجاری آشنا شده و راه کار آن را دنبال کند.

نتیجه گیری

هدف اصلی اسلام ایجاد قسط و رهنمود ساختن انسان به سوی خدا و سعادت جاوید می‌باشد. و با نگرشی کوتاه می بینیم ، این مکتب آسمانی با توجه به ساختمان مخصوص انسان برای تحقق بخشیدن به عدالت اجتماعی ، تمام عوامل مؤثر و موجد آن را خاطر نشان ساخته و از عواملی که مزاحم رسیدن به هدف و مانع برقراری عدل است نهی فرموده تا جامعه با امکانات کافیی بتواند مسیر خویش را بپیماید و لی ارگانیزم انسان طوری است که وقتی در یک مورد قانون شکنی کرد و از مرز عدل، تجاوز نمود رفته رفته با تکرار تجاوز در همان یک مورد ( مثلاً در صرف خوراک یا پوشاک و ...)  قدرت جسارت و قانون شکنی در او زیادتر شده تا حدی که اوج می گیرد و به تمام افکار و اعمالش سرایت می نماید و شخص را از صرراط مستقیم خارج یم کند و او را در زمینه های مختلف از انجام مسئولیت خویش باز می دارد.

صرف نظر از ضرورت خود داری از تجمل در دین از نظر موقعیت خاص کشور اسلامی ایران که در محاصره حکومت های سلطه گر قرار گرفته ضرورت دارد:

اولاً : عوامل گوناگون در پیدایش تجمل را شناسایی کرده و تحصیلات زندگی را حذف و رعایت اقتصاد و میانه روی را در همه حال مد نظر قرار دهیم.

ثانیاً: با بهره گیری از آیات و روایات ( همان طور که در این تحقیق بدان اشاره شد) صادیق اسراف را بشناسیم و راه درمان آن را پیدا کنیم.

ثالثاً: اهمیت و منزلت و نقش سازنده و ارزنده قناعت و میانه روی را به گونه‌ای صحیح و منطقی و روشن برای مردم تبیین و تعریف کینم.

 


[1]. محمد باقر، مجلسی، بحارالانوار، ص327.

[2]. محمد باقر، مجلسی، بحار الانوار، ص315.

[3]. سوره یونس (10) / 7.

[4]. سوره فرقان (25) /  67.

[5]. علی بن جمعه، عروسی حویزی، تفسیر نور الثقلین، ص29.

[6]. محمد صادق، غلام جمشیدی، اسراف در قرآن و حدیث، ص246.

[7]. عبدالواحد، آمدی، غرر الحکم و دررالکلم، ص216.

[8]. عبدالواحد، آمدی، غرر الحکم و دررالکلم، ص109.

[9]. محمد بن یعقوب، کلینی، کافی، ص411.

[10]. محمد باقر، مجلسی، بحارالانوار، ص305.

    نظر شما

    دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد