به گزارشاسلام آباد خبر، حجت الاسلام مهری امام جمعه اسلام آبادغرب در ديدار اقشار مختلف مردم در سالروز ميلاد حضرت على(ع)، با اشاره به سيزدهم ماه مبارك رجب (۱۱ فروردينماه)، ولادت باسعادت امير مومنان على(ع)؛ را به شيعيان و محبان آن حضرت تبريك و تهنيت عرض مىنماييم و اميدواريم كه از رهروان واقعى و شيعيان حقيقى آن حضرت باشيم.
وی افزود: ذكر فضايل و مناقب والاى حضرت على(ع) از زبان ما انسانهاى عادى بر نمى آيد و همگان و حتى دشمنان آن حضرت، به عجز و ناتوانى در بيان اوصاف و خصائص آن حضرت اعتراف نمودهاند. مقام و منزلت آن حضرت در مرتبهاى از عظمت و بزرگى قرار دارد كه تنها شخصى همچون رسول خدا(ص) كه به اسرار وجودى عالم آگاه است مىتواند در وصف شخصيت آن حضرت سخن گويد. رسول خدا(ص) در مورد شناخت آن حضرت مىفرمايند: «اى على ! خداوند متعال را نشناخت به حقيقت شناختنش جز من و تو، و تو را نشناخت آنگونه كه حق شناختن توست، جز خدا و من.» شخصيتى كه بعد از وجود مقدس رسول گرامى اسلام(ص) بالاتر و والاتر از او يافت نمىشود و از مقام و منزلتى برخوردار است كه شخصى را ياراى رسيدن به آن نيست.
امام جمعه شهرستان بیان داشت: شخصيتى كه پيامبر اعظم(ص)، برحسب احاديث معتبر و مشهور بينالمسلمين، آن حضرت، را با حق و با قرآن، و حق و قرآن را با او و لازم الاتصال و غيرقابل جدايى معرفى نموده و فرموده باشد: «وَ الَّذِى نَفْسِى بِيدِهِ لَوْ لَا أَنْ تَقُولَ طَوَائِفُ مِنْ أُمَّتِى فِيك مَا قَالَتِ النَّصَارَى فِى ابْنِ مَرْيمَ لَقُلْتُ الْيوْمَ فِيك مَقَالًا لَا تَمُرُّ بِمَلاٍَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ إِلَّا أَخَذُوا التُّرَابَ مِنْ تَحْتِ قَدَمَيك لِلْبَرَكةِ.» (بحار الأنوار، جلد ۴۰، باب ۹۱، حديث ۱۱۴) و يا در بىانتهايى معجزه گونه شخصيت و مقام او فرموده باشد: «لَوْ أَنَّ الْبَحْرَ مِدَادٌ وَ الْغِياضَ أَقْلَامٌ وَ الْإِنْسَ كتَّابٌ وَ الْجِنَّ حُسَّابٌ مَا أَحْصَوْا فَضَائِلَك يا ابا الْحَسَنِ.» (بحارالأنوار، جلد ۴۰، باب ۹۱، حديث ۱۱۴)
وی افزود: اين مقام و منزلت از زبان و بيان حضرت رسول(ص)بىشك بىدليل نيست و همگى بهدليل شايستگى، تربيت، رشادت و مجاهدت بىنظير و مانندى است كه حضرت على(ع) همواره در خود داشتند و مجموعه اين خصائص و فضائل آن حضرت را براى همه عالميان، الگويى بىمانند و بىنظير ساخته است. ذكر گوشهاى از اين فضائل، ما را در تبعيت از آن حضرت ثابتقدمتر مىنمايد.
حجت الاسلام مهری با اشاره به بعد تربیتی علی (ع)، گفت: ششساله بود كه در دامان پرمهر حضرت رسول و تعاليم الهى ايشان تربيت شد و تحت سرپرستى رسول خدا(ص) قرار گرفت و از آن زمان هميشه همراه آن حضرت بود. ده سال از عمرشان گذشته بود كه حضرت محمد(ص) به پيامبرى برانگيخته شد و او اولين كسى بود كه به رسول خدا ايمان آورد و اسلام را بهعنوان آخرين دين خدا پذيرفت. بعد از پذيرفتن اسلام در تمام سختىها و دشوارىهاى انجام رسالت حضرت رسول(ع) براى دعوت به دين اسلام همراه و هميار واقعى آن حضرت بود و مجاهدتهاى بىشمار در راه انجام اين دعوت از خود نشان داد.
وی افزود: در شرايط سخت محاصره شعب ابى طالب همراه حضرت رسول(ص) بود. در ليله المبيت آن شبى كه مشركان توطئه ترور و قتل رسول خدا(ص) را چيده بودند، با خوابيدن در بستر آن حضرت و گذشتن از جان خويش، اين توطئه را ناكام گذاشت و با اين مجاهدت خود زمينه هجرت عظيم و سرنوشتساز حضرت رسول (ص) به مدينه را فراهم كرد. در مدينه وقتى كه پيامبر قبايل اوس و خزرج را به بستن پيمان برادرى دعوت كرد، آن حضرت، حضرت على را برادر خود خواند. بعد از هجرت به مدينه حضرت على(ع) در جنگها و غزوات حضرت رسول(ص) حضور دلاورانهاى داشت و مجاهدتهاى بسيارى را در اين مسير از خود نشان داد و با تحمل سختىها و دشوارىهاى جنگ، خدماتى بزرگى به دين اسلام در آن شرايط سخت نمود.
وی اضافه نمود: وقتى كه در جنگ بدر حضور داشت بسيارى از سران كفار را از بين برد. در جنگ احد وقتى جنگ بهسختى كشيد، با دلاورى و رشادت از جان رسول خدا(ص) دفاع كرد. در جنگ خندق اين على است كه نداى «هلمنمبارز» عمرو بن عبدود را جواب داد و به جنگ او رفت و اينچنين، تمام ايمان در مقابل تمام كفر قرار گرفت: «برز الايمان كله الى الشرك كله» افزون بر اين ضربت او كه باعث كشته شدن عمرو مىشود، از عبادت جن و انس برتر دانسته مىشود كه: «ضربه على(ع) فى يوم الخندق افضل من عبادة الثقلين» و يا در جنگ خيبر بعد از هشت روز محاصره دژ قموص و فرار كسانى چون ابوبكر و عمر على(ع) در خيبر را كند و خود فرمود: «به خدا قسم در خيبر را باقدرت جسمانى نكندم، بلكه با قدرت رحمانى كندم.» در شجاعت او همين بس كه پيامبر اكرم(ص): «والله انه جيش فى سبيل الله، به خدا قسم على(ع) يك لشكر است [در جنگيدن] در راه خدا»، بهدرستى كه شأن نزول اين آيه را بايد حضرت على(ع) عنوان نمود: «فضل الله المجاهدين على القاعدين اجرا عظيما»
حجت الاسلام مهری با اشاره به عبادت و معنويت بىمانند حضرت على(ع)، اظهار کرد: آن حضرت در مقام و منزلت دينى و معنوى و عبادت،بىمانند و بىنظير است. هدايتهاى ايشان از قرآن و دين خدا بود كه باعث شد در متن قرآنى هيچ تغييرى رخ ندهد و قرآن از گزند آسيب و انحراف مصون بماند و آن حضرت را بهترين مفسر و مبين قرآن و شريعت نمايد. او كه حافظ قرآن، قرآن ناطق و مفسر راستين آن است، احاطهاش به معارف الهى چنان است كه تنها او مىتواند بگويد «لَوْ كُشِفَ الغطاءُ ما ازددتُ يقيناً». در محراب عبادت، شخصيتى بىنظير و بىمانند بود كه در وصف عبادتهاى او دوست و دشمن سخنهاى بسيار گفتهاند و دعاهاى آن حضرت، بهترين مخازن خداشناسى و معرفت هستند.
وی افزود: مجموعه اين خصائل و خصائص بىنظير و بىهمتا، باعث شد كه حضرت رسول(ص)، آن حضرت را از طرف خداوند جانشين خود و ولى و امام مسلمين در روز غدير معين نمايند. اتفاقى كه هرچند در تمام دوران زندگى حضرت رسول(ص) در زمانها و مكانهاى مختلف و با تعابير گوناگون بارها اتفاق افتاده بود (همچون آيات تطهير، منزلت و روايات بسيارى كه در تبعيت آن حضرت نقل شده است) و آن حضرت در اين باره به همه مسلمانان و اصحاب خود اين موضوع را فرموده بودند؛ اما بعد از رحلت رسول گرامى اسلام(ص) با انحراف و توطئه گروهى از مخالفان آن حضرت، اين مسير هدايت منحرف شد و على(ع) باز براى اينكه دين اسلام كه پيامبر براى رشد و بالندگى آن سختىها و مجاهدتها نموده بودند، از بين نرود، ۲۵ سال از سياست كنارهگيرى كرد و خلوتگزينى و خانهنشينى را برگزيد و سعى كرد با راهنمايىها، تعاليم و رفتار خود دين اسلام و مسلمانان را از خطر تحريف و نابودى نجات دهد و معناى واقعى كلمه و به بيان خود آن حضرت كه مىفرمايد: «انا القران الناطق؛ انا كلام الله الناطق؛ انا علم الله... لسان الله الناطق» قرآن ناطق باشد. اين حضور علمى و معنوى بهقدرى محسوس و ارزشمند بود كه خلفا در وصف آن حضرت بارها مىگفتند: «لَوْلا عَلِى لَهَلَكَ عُمَر» و «لَوْ لَا سَيفُهُ لَمَا قَامَ لِلْإسْلامِ عَمُودٌ»
امام جمعه شهرستان خاطرنشان کرد: آن حضرت وقتى بعد از ۲۵ سال خانهنشينى و به دعوت اجبارى مردم به تشكيل حكومت و پذيرش خلافت اقدام كردند، حكومتى عدالت محور را تشكيل دادند كه الگويى براى تمام حكومتهاى اسلامى از آن زمان تا زمان حاضر است. بههمين دليل امام على(ع) بالاترين انگيزه خويش را در پذيرفتن زمامدارى مسلمانان اجراى عدالت و احقاق حقوق از دست رفتة مسلمانان مىداند، و مىفرمايد: «قسم به خدايى كه دانه را شكافت و جان را آفريد! اگر حضور فراوان بيعتكنندگان نبود و ياران حجت را بر من تمام نمىكردند و اگر خداوند از علماء عهد و پيمان نگرفته بود كه در برابر شكمبارگى ستمگران و گرسنگى مظلومان سكوت نكنند، مهار شتر خلافت را بر كوهان آن مىانداختم و [رها كردم.] و آخر خلافت را به كاسة اول آن سيراب مىكردم. آنگاه مىديديد كه دنياى شما نزد من از آب بينى بىارزشتر است.
وی افزود: على(ع) آنچنان عدالت را در زندگى شخصى خود در زمان حكومت بر مسلمانان به مرحله عمل درآورده بود كه دوست و دشمن را به حيرت و شگفتى واداشته بود. چنانكه معاويه بعد از برخورد شديد حضرت در پاسخ به درخواست كمك بردارشان عقيل كه از شدت فقر به نزد آن حضرت رفته بود، در تعجب فرو رفت و گفت: «هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ عَقِمَتِ النِّسَاءُ اَنْ يَلِدْنَ مِثْلَهُ؛ افسوس، افسوس، ديگر زنان نمىتوانند فرزندى مثل على را به دنيا تحويل دهند!» (شرح نهجالبلاغه، ابن ابى الحديد، ج ۱۱، ص ۲۵۳ و ۲۵۴)
حجت الاسلام مهری خاطرنشان کرد: آن حضرت بر اين باور بود كه به كمالات انسانى و درجات تقوا نمىتوان رسيد، مگر با رعايت عدالت درباره دوست و دشمن. به اين جهت، به فرزند گرامىاش امام حسين(ع) سفارش مىكرد كه: «تو را سفارش مىكنم به تقواى الهى در حال غنا و تنگدستى... و رعايت عدالت با دوست و دشمن.» (بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۲۳۸، ح ۱)
وی افزود: همچنين آن حضرت عدالت حاكمان را پاسدار اركان حكومت مىدانست و آنرا بىنيازكنندهترين اشياء معرفى كرد. در همين راستا، به خليفه دوم فرمود: «سه چيز است كه اگر از آنها حفاظت كرده، به آنها عمل كنى، تو را از غير آنها بىنياز مىكند و اگر آنها را ترك كنى، غير آنها سودى به تو نمىرساند.» خليفه پرسيد: آن سه كدام است؟ حضرت فرمود: «اجراى حدود بر نزديك و بيگانه، و حكم كردن به كتاب خدا در حال خشم و غضب، و تقسيم عادلانه بين سياه و سرخ» (التهذيب، ج ۶، ص ۲۲۷)، آن حضرت در ماجراى حمله سربازان معاويه به شهر انبار و سرقت جواهرات يك بانوى غيرمسلمان كه در سايه حكومت اسلامى زندگى مىكرد، آنچنان برآشفت كه فرمود: «اگر در اين حادثه تلخ، مسلمانى از غصه بميرد، ملامت نخواهد شد و از نظر من چنين امرى سزاوار است.» (نهجالبلاغه، خطبه ۲۷)
امام جمعه اسلام آبادغرب گفت: آن حضرت در حوزة حكومتى خويش، افرادى را كه به عدالت اعتقاد نداشتند و يا ناعادلانه عمل مىكردند، راه داد و در صورت اثبات بىعدالتى مديران حكومتى بااقتدار و قاطعيت تمام با آنان رفتار مىكرد و در مورد غارتگران بيتالمال هيچگونه اغماض روا نمىداشت.
يك مورد از برخورد على(ع) با مديران اجرايى خطاكار و غارتگران بيتالمال كه دستگاه حكومت عدل علوى را خدشهدار كرده و از حريم عدالت تجاوز كرده بودند، ماجراى نامه توبيخآميز آن حضرت به مصقلة بن هبيرة شيبانى، فرماندار يكى از شهرهاى استان فارس، است كه رفتار تبعيضآميز و ناعادلانه او را اينگونه نكوهش كرد: «به من خبر رسيده كه تو غنيمت مسلمانان را به خويشاوندان و دوستانت كه تو را برگزيدهاند، مىبخشى. سوگند به خدايى كه دانه را شكافت و موجودات را آفريد! اگر اين گزارش صحيح باشد، در نزد من خوارشده و منزلت تو كاهش يافته است.» (نهجالبلاغه، خطبه ۴۳)
وی بیان کرد: اين عدالت محورى حضرت، هم ازلحاظ فردى و هم از لحاظ اجتماعى و سياسى در جامعه امروز ما بسيار بااهميت است. ما شيعيان نيز بايد عدالت آن حضرت و مبارزه با ظلم و فساد را سرلوحه زندگى خود نماييم. همچنين آنچنانكه مقام معظم رهبرى در صحبتهاى اخير خود مىفرمايند ضرورت جامعه امروز ما عدالت است.
وی گفت: امروز در نظام اسلامى چه چيزى اهميتش از همه بيشتر و حساسيّت نسبت به آن لازمتر است؟ عدالت. عدالت خواسته يك جماعت خاصّى از مردم يا اهل يك كشور و اهل يك ملت نيست؛ عدالت خواسته طبيعى و تاريخى همه آحاد بشر در طول تاريخ بشريت است. همان چيزى است كه بشر تشنهى آن است و جز در حكومت انبياء عظام الهى - آنهايى كه به حكومت رسيدند - يا اولياء برجسته مثل اميرالمؤمنين، عدالت بهمعناى واقعى كلمه اجرا نشده است. مردم ما بايد بيشترين چيزى را كه مىخواهند، عدالت و انصاف باشد؛ هم در امور داخل كشور، هم در مسائل جهانى. اين عدالتىاى كه در دنيا امروز وجود دارد و اين ظلم فاحشى كه امروز از سوى قلدرها و گردنكلفتهاى عالم نسبت به بشريت و ملتها دارد انجام مىگيرد، مبارزه با يك چنين منكر عظيمى - از نظر مسلمانى كه براى حاكميت اسلام و در سايه جمهورى اسلامى زندگى مىكند - بايد يك فريضهاى محسوب بشود. اين بايد در زندگى ما، شعار ما باشد؛ هم در مسائل داخلى، هم در مسائل جهانى.»
نظر شما
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد