بخش دوم/ شاه ویسی در گفت‌وگوی تفصیلی با دانا:

نقش اتاق فکر نیاوران در اقتصاد ایران چیست؟/ برجام فقط یک رُمان زیبا بود/ مگر قرار نبود کشور را با اعانه اداره نکنند!

کد خبر: 306677
|
14:15 - 1399/11/08
نسخه چاپی
نقش اتاق فکر نیاوران در اقتصاد ایران چیست؟/ برجام فقط یک رُمان زیبا بود/ مگر قرار نبود کشور را با اعانه اداره نکنند!
کارشناس ارشد مسائل اقتصاد سیاسی با بیان اینکه امروز دامنه فقر در کشور جهش پیدا کرده و این بد است، گفت: قرار نبود که کشور را با اعانه اداره کنیم و ۱۰۰ هزار تومان ماهیانه بدهیم؛ قرار بود مردم خوب زندگی کنند.

به گزارشاسلام آباد خبر، خبرنگار اقتصادیشبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ اقتصاد ایران در سه دهه اخیر دچار نابسامانی‌ها و بحران‌هایی بوده که حاصل تصمیمات اقتصادی از سال ۱۳۶۸ تا کنون است. کارشناسان می‌گویند این تصمیمات حاصل نوعی تفکر لیبرال‌ها و نئولیبرال‌ها از نوع افراطی است. 

شبکه اطلاع‌رسانی راه دانا با توجه به شروع گام دوم انقلاب و جایگاه و نقش دولت‌ها در مشکلات اقتصادی کشور گفت‌وگوهایی با صاحب نظران انجام داده است.
 
نخستین گفت‌وگو با ساسان شاه ویسی تحلیلگر مسائل اقتصادی و اقتصاد سیاسی و عضو هیئت‌علمی دانشگاه انجام‌شده که در دو بخش منتشر خواهد شد.
 
بخش نخست این گفت‌وگو به بررسی اقتصاد سیاسی دولت‌های سازندگی، اصلاحات و مهرورزی پرداخت که روز دوشنبه با «روشنفکران اقتصادی لیبرال در دولت سازندگی شکل گرفتند/ بودجه برای دولت ابزار مهندسی افکار عمومی است، نه اداره کشور!» منتشر شد و امروز بخش دوم آن به بررسی عملکردی دولت تدبیر و امید در حوزه اقتصاد و آثار برجام در اقتصاد کشور می‌پردازد.
 

در ادامه متن کامل بخش دوم را مشاهده می‌کنید:

 

*سیاست اقتصادی به تعدیل سیاسی و انقلابی تبدیل شد

دانا:بعد از سه دولت با سه دیدگاه مختلف در سال ۹۲، آقای روحانی توانست با شعار تدبیر و امید اعتماد مردم را به دست بیاورد و از آن زمان تا امروز شعارهای خوبی سر داد. هدفش این بود که از طریق سیاست خارجی بتواند اقتصاد ایران را به رونق برساند، نظر شما درباره این دولت چیست؟

شاه ویسی:در قطب‌بندی اقتصاد سیاسی‌ها ظرفیت داخلی و فرصت خارجی دارند. به نظر می‌رسد چه دولت یازدهم و دوازدهم و چه دولت‌های گذشته، اگر توانسته باشند قابلیت‌ها و استعدادهای داخلی را به حداکثر خود برسانند، اشتباهی می‌کنند که از فرصت‌های بین‌المللی استفاده نمی‌کنند؛ اما تا زمانی که نتوانستند ظرفیت‌ها و قابلیت‌های داخلی را ارتقا دهند و اگر صرفاً بخواهند فقط به فرصت‌های بین‌المللی نگاه کنند، به نظرم تفاوتی زیادی با رژیم پهلوی نخواهند داشت.

اینکه صرفاً بگوید استفاده از فرصت‌های بین‌المللی یکی از بهترین روش‌های است و ما آن را برد-برد تعریف کنیم و کل جریان سرزمینی، اقتصادی و یا شیر نفت را در اختیار دیگران قرار دهیم و دست و پای خودمان را کوتاه کنیم و بگوییم کشورهای همسایه و یا جهان اسلام به ما ربطی ندارد و خیلی از «چه‌کاری داریم‌ها» را تعریف کنیم و بگویم برای اینکه می‌خواهیم از فرصت‌های بین‌المللی استفاده کنیم ضرورتاً باید اهداف ملی را تقلیل دهم.

یک بحثی در اقتصاد ایران به نام سیاست تعدیل مطرح شد و وجود دارد که آقای مسعود نیلی در مورد آن بحث کرده و برای دهه هفتاد است. این سیاست اقتصادی حتی به تعدیل سیاسی و تعدیل انقلابی هم تبدیل شد؛ یعنی در انقلاب تعدیلاتی را انجام دهیم که قطعاً موردحمایت قرار نخواهد گرفت و جریان حکمرانی را دچار چالش خواهد کرد و درنهایت به جایی می‌رسد که رهبر انقلاب می‌گویند تا جایی از دولت حمایت می‌کنند که در جهت اهداف نظام و مردم باشند.

چرا باید اینجا برسیم که یک‌بار دیگر این جمله توسط رهبری تکرار شود و متذکر شویم که در جاهایی حمایت می‌شود. وقتی راهبر نظام این‌گونه نگاه می‌کند؛ قطعاً مقلدان این راهبر هم این تفکر را دارند و شما کشور دچار دو دستگی می‌کنید. عموماً دچار از دست رفتگی خواهید شد وقتی کسی که روز اول سرکار می‌آیند قانون اساسی و التزام عملی به احکام و مبانی و التزام به جایگاه ولایت قبول دارند؛ و سمت‌ها و مسئولیت‌هایی داشته و بعد به خاطر استفاده از فرصت بین‌المللی، قرائت‌ها را تغییر می‌دهند.

 
*حتی ترامپ برای استفاده از فرصت‌های بین‌المللی زیرساخت‌های داخلی خود را از بین نبرد

ما چه به دست می‌آوریم و چه چیزی را از می‌دهیم. اصول را فدای فروع کردن ؛ آن‌هم فروعی که امروز در جریان اقتصاد سیاسی بین‌المللی رنگ خود را باخته است؛ یعنی حتی آقای ترامپ هم حاضر نیست برای استفاده از فرصت‌های بین‌المللی زیرساخت‌های داخلی کشور خود را از بین ببرد. اگر زیرساخت‌های داخلی را از بین ببرد قطعاً مشکل شخصیتی دارد. همه جهان و سیاسیون حتی آمریکایی‌ها هم این را می‌گویند و نهایت جریان حکمرانی جلوی تفکر یک‌طرفه و تک ‌ُبعدی خواهد ایستاد.

 

*دولت قبل را مورد انتقاد و سؤال قرار دادند/ امروز همان سؤالات سال ۹۲ مطرح است

آقایان گفتند که به دلیل وجود تحریم‌ها مشکلاتی برای کشور پیش‌آمده و آقای روحانی ازنظر رفتاری رئیس نهم و دهم موردانتقاد قرار داد و گفت که احمدی نژاد جریان‌های سیاسی گذشته را دچار از دست رفتگی کرده و فرصت‌های جریانی و گروهی را محدود و تعدیل کرده و رفتاری پوپولیستی دارد و خود را برای مردم محبوب و عزیز جلوه می‌دهد و درنهایت ایران را با جهان درگیر کرده است. آقای روحانی ادعا کرد که اگر سرکار بیاید گشایش ایجاد خواهد کرد.

شروع دولت تدبیر و امید با یک قرائت سیاه نمایی از دستاوردهای دولت قبل بود؛ البته همیشه با این نگاه مخالف بودم و همان‌طور که می‌گویم در زمان شاهنشاهی یک سری اتفاقات اقتصادی در این کشور افتاده، همان‌طور که از سال ۶۸ به بعد نیز باوجود اینکه برنامه اول از مکانیسم خوبی برخوردار نبوده اما حداقل‌ها را توانسته محقق کند. برنامه دوم، سوم و چهارم نیز این‌گونه هستند و وقتی قرار شد برنامه پنجم را اجرایی کنند بار دیگر همان سؤالات را می‌پرسیدند.

شاید برنامه ریزی ما ضعف دانشی دارد یا اینکه اقتصاد ما مبتنی بر اقتصاد دانش‌بنیان نیست، اما درنهایت یک سری شاخص‌ها را برای بررسی عملکرد داریم؛ این‌که دولت قبل را به دلیل اختلافات سیاسی و سلیقه‌ای که با آن داریم را به روسیاه‌ترین دولت تاریخ تبدیل کنیم، کار اشتباهی است.

 

امروز، روز سؤال از روحانی است

مقام معظم رهبری آن زمان فرمودند؛ «آن‌قدر نقد نکنید که فردا هم این سؤالات را از شما پرسیدند شود و نتوانید جواب دهید.» امروز، روز سؤال و جواب است. این دوره ۸ ساله گذشته تدبیر و امید به نظرم به‌اندازه ۸۰ سال بر ما گذشت. آقایان چه میزان مبانی نظام را تا لبه پرتگاه بردند و برگرداندند تا بتوانند از نظام امتیاز بگیرند؛ تا چه اندازه از نظام از نرمش قهرمانانه گرفته تا رویکردهای فرصت‌طلبانه، فرصت گرفتند.

شورای عالی هماهنگی اقتصاد سران قوا تشکیل شد و به فرمایش مقام معظم رهبری روسای سه قوه گرد هم آمدند. نماینده‌های مجلس و قوه قضائیه و دولت در کل نزدیک به حدود ۲ تا ۳ هزار نفر هستند، الآن اعضای شورای عالی قضایی ۳۰ نفر، هیئت دولت ۳۰ نفر و مجلس ۲۹۰ نفر هستند اما درنهایت از میان آن‌ها، ۱۲ نفر برای شورای عالی هماهنگی اقتصاد انتخاب شد؛ چرا باید این نهادها (مجلس و...) را تعطیل کنیم؛ چون نظر دولت در این نهادها تائید نمی‌شود.

آقایان در آن زمان گفتند هرچه من می‌گویم مناط اعتبار است و بعد از آن جریان‌های سیاسی می‌گفتند هر چه جریان ما می‌گوید مناط اعتبار است؛ اما این موضوع درست نیست زیرا سیاست‌های کلی برگرفته از تدابیر مقام معظم رهبری، قانون اساسی و مجلس مناط اعتبار است؛ منظور از مجلس هم قانون است که در رأس امور قرار دارد. اینکه کسی بیاید و بگوید قانون آن چیزی است که من می‌فهمم و بر من هم نمی‌توان نظارت کند؛ کم‌کم باعث فساد می‌شود البته دولت یازدهم و دوازدهم توانسته فرصت‌های اقتصادی را به وجود بیاوریم.

 

آیا اندازه اقتصاد بزرگ‌تر شد؟

در ماه‌های پایانی دولت یازدهم در مناظره تلویزیونی با آقای عبده تبریزی و آقای حسین زاده بحرینی گفتم یکی از فضایل اقتصادی دولت یازدهم را برایم نام ببرید. گفتند؛ نرخ تورم را کاهش دادیم. در پاسخ گفتم در مقابل آن چه کردید؟

درست است که نرخ تورم را با سرکوب، کاهش یافت اما بعدازآن چه‌کاری کردیم؟ آیا اندازه اقتصاد بزرگ‌تر شد و یا میزان اشتغال افزایش پیدا کرد؟؛ چه اتفاق مثبتی در اقتصاد رخ داد؟ این‌که دامنه‌ نقدینگی افزایش پیدا کند، نرخ تولید ملی و نرخ سرمایه‌گذاری کاهش پیدا کند؛ خوب است؟؛ البته این کار را هم آقای طیب ‌نیا انجام داده اما اگر خیلی خوب بود، چرا ایشان در دولت نماند؟ چرا در دولت دوازدهم یک اقتصاددان قهار و شش‌دانگ را کنار گذاشتند و بعد مدیر (کارشناس مدیریت) را جایگزین طیب نیا، وزیر اقتصاد کردند.

 

چرا فقط سراغ انگلیس و فرانسه وآمریکا می‌رویم؟/ «تدبیر و امید» اقدامات خوبی که احمدی نژاد انجام داد را تضعیف کرد

دانا: آقای دکتر خب بحث هم پیوندی با نظام بین‌المللی مطرح می‌شود؛ اینکه ما هم در نظم جهانی قرار بگیریم؟

شاه ویسی: آنچه مدنظر ما است هم پیوندی اقتصاد ایران با اقتصاد بین‌الملل نیست. وقتی می‌خواهیم از فرصت‌ها استفاده کنیم، چرا از فرصت ملی و از ژئواکونومیک ایران و از هم پیوندی با نزدیک به ۱۵ مرز آبی و خاکی در اطراف کشورمان و اقتصاد دریایی که داریم و هاب منطقه‌ای استفاده نمی‌کنیم؟ چرا هنگامی‌که می‌خواهیم از فرصت‌های بین‌المللی استفاده کنیم اول سراغ انگلیس و فرانسه کم‌کم آمریکا می‌رویم. در ادامه هم هر چه آن‌ها می‌گویند، قبول می‌کنیم و درنهایت خلع سلاح شده و برمی‌گردیم و آن‌ها به ریش ما می‌خندند.

 
امروز همه‌چیز شعاری شده؛ رئیس‌جمهور قبلی گفت ۳ میلیون خانه می‌سازد و ساخت؛ اگر جلوی آن نگرفته بودند در دوره دولت تدبیر و امید هم ۲ میلیون خانه دیگر هم ساخته می‌شد. آن شخص ۳میلیون خانه را ساخت و بخش بزرگی از کمربند بزرگ اقتصادی کشورها که از آن به‌عنوان درآمد متوسط یاد می‌شد، را ارتقا داد و شما آن‌ها را تبدیل و تضعیف کردید.
 

* مگر قرار نبود کشور را با اعانه اداره نکنند/ هم انرژی را ارزان می‌دهیم و هم مردم خوب زندگی نمی‌کنند

امروز دامنه فقر در کشور از سه دهک و چهار دهک و پنج دهک جهش پیدا کرده و این جهش در فقر بد است و کسی هم مسئولیت آن را نمی‌پذیرد. قرار نبود که کشور را با اعانه اداره کنیم و هرکسی مشکلی پیدا می‌کند، بعد می‌گوید ۱۰۰ هزار تومان ماهیانه می‌دهیم و معلوم نیست به چه کسی و چرا می‌دهیم؛ آیا این شکل مطلوبی از اداره کشور است؟؛ و بعد مجلس آن را قانون می‌کند ولی قانون را قبول نمی‌کنند و می‌خواهند آنچه را که خودشان می‌گویند، انجام دهند.

مگر قرار نبود هدفمندی یارانه‌ها صورت بگیرد، چرا انجام نشد. چرا امروز باید بنزین را این‌قدر ارزان و مجانی در اختیار مردم گیرد؛ در حالی می‌توانستیم مسائل را بهتر اداره کنیم یعنی هم بنزین را در جای خودش نگه داریم و هم مردم درآمد داشته باشند و خوب زندگی کنند و ما هر دو را باهم می‌خواستیم اما الآن هم انرژی را ارزان می‌دهیم و هم مردم خوب زندگی نمی‌کنند؛ این همان دستاورد است. متاسفانه در مسکن و در خودرو هم دچار از دست رفتگی شدیم.

این‌همه ثروت در کشور تشکیل و این‌همه نقدینگی خلق شد، نمی‌توانست مردم را برخوردار کند. نقدینگی نمی‌توانست به بخش مسکن یا اشتغال برود البته فراموش نکردیم که یک روز ۲۵۰ هیئت خارجی به ایران آمدند و رفتند اما نتیجه آنچه شد.

یادم می‌آید از احداث گلخانه گوجه‌فرنگی توسط هلندی‌ها با ۹ میلیون یورو تا خرید نزدیک به ۳۰۰ میلیارد دلار هواپیما داشتیم؛ آن موقع سؤال شد که این‌همه هواپیما را برای چه می‌خواهیم؛ چه قولی به فرانسه دادیم؛ مگر ما چه تعداد هواپیما نیاز داریم؛ اما گفتند شما مخالفید که مردم سوار هواپیما شوند؛ حالا با توجه به کرونا شانس آوردیم که نخریدیم و ندادند، وگرنه روی دستمان می‌ماند. می‌خواستند هواپیما به مقصد انگلیس خریداری کنند تا تعامل سازنده داشته باشیم.
 

* چرخه‌ای که کشور را فقیر کرد/ فرصت خارجی خوب است اما...

این‌ها نشان می‌دهد که اگر حتی بگویم این‌ها برای پیشرفت و منافع ملی مدنظر بوده، اما در عمل نتیجه‌ای حاصل نشده؛ زیرا مردم رضایت ندارند. چه فضای اقتصادی و چه هزینه‌هایی را حاکم کردیم و چه چیزی دادیم و در قبال آن چه به دست آوردیم. این‌ها همان سؤالاتی است که اقای روحانی در ۱۰۰ روز اول از دولت قبل می‌پرسیدند.

در سال ۹۲ در یک برنامه تلویزیونی به آقای نوبخت گفتم شما کتابی را همراه آقای روحانی با عنوان الگوی توسعه اقتصادی جمهوری اسلامی ایران نوشتید که در بخشی از آن چرخه و مدل الگوی اقتصاد آینده را به تصویر کشیدید. آن زمان به او گفتم آن چرخه‌ای که ترسیم کردید کشور ایران را فقیر و ما را وابسته به جریان ورود پول خارجی می‌‌کند؛ صنعت، اقتصاد، دانش و استقلال اقتصادی ما را وابسته به خارجی‌ها می‌کند.

فرصت خارجی خوب است اما تنها فرصت است و قوت نیست؛ باید قوت را در داخل کشور پیدا کنیم. اگر نتوانیم از فرصت درست استفاده کنیم، تبدیل به تهدید خواهد شد. خیلی‌ها با یک استراتژی قدرتمند، تهدید را تبدیل فرصت می‌کنند اما ما با یک استراتژی ضعیف که قوت‌ها و ضعف‌ها را درست اندازه‌گیری نکردیم، فرصت‌ها را تبدیل به تهدید کردیم و می‌کنیم. آن زمان به نوبخت گفتم خروجی این دیدگاه فقیر شدن مردم است. او پاسخ داد اکنون ابتدای دولت تدبیر و امید است و صحبتی نشود که مردم به نارحت کند؛ اما آن رویکرد، خروجی‌اش امروز است.
 
می‌توان برون‌گرایی را انتخاب و استفاده کنیم که در تمام دنیا تجربه‌شده؛ اما کدام کشور همه تخم‌مرغ‌های خود را در یک سبد خارجی قرار می‌دهد؛ ولی ما اصرار داشتیم که ظرفیت‌های خودمان را در اختیار خارجی‌ها قرار دهیم.
 
 
 
* آیا برای ۷۰۰ هزار نفر اشتغال ایجاد شد؟/ پول نفت کجاست؟
 
دانا: دولت از دستاورهای برجام و عملکردش مانند رشد اقتصادی و فروش نفت سخن می‌گوید؛ اینها قابل دفاع نیست؟

شاه ویسی:گفتند نرخ رشد اقتصادی ۱۲.۵ درصد است درحالی‌که هر یک درصد رشد اقتصادی باید منجر به اشتغال ۶۰ هزار نفر شود؛ آیا برای ۷۰۰ هزار نفر اشتغال ایجاد شد؟ مگر دانستن حق مردم نیست. ما هم می‌خواهیم بدانیم البته این نرخ رشد که حاصل فروش به ۲ الی ۳ میلیون بشکه نفت در روز است ولی پولش کجاست؟

 
*اقتصاد کشور ما در ۸ سال گذشته کوچک شده است
 
حداقل بگویید با پول آن چه کارهایی انجام شد. آیا این پول‌ها به سمت مردم رفت و برای مردم خرج شده است یا خیر؟؛ البته می‌گویند اشتغال به دولت مربوط نمی‌شود؛ به‌راحتی می‌توان حرف‌های بی‌ربط زد ولی منطق این است که اقتصاد کشور ما در ۸ سال گذشته کوچک شده است. هر چند امروز آخر پاییز است و آقایان کاری که چهار سال گذشته باید انجام می‌دادند را امروز می‌خواهند انجام دهند ولی امروز وقت شمارش جوجه‌هاست.

جریان سرمایه‌گذاری داخلی کم شد و دامنه تولید ملی کاهش پیدا کرده؛ در این حالت اشتغال پایدار، نرخ رشد اقتصادی کاهش یافته و نبود کالاهای از طرفی باعث تورم می‌شود و از سویی نداشتن شغل و درآمد، سرانه خانوار را کاهش می‌دهد که همه این‌ها منجر به افزایش دامنه فقر شده و خواهد شد.

وقتی این حرف‌ها را می‌زنید به بعضی فشار وارد می‌شود اما کسی قصد زیر سؤال بردن ندارد ولی این دولت خوب یا بد تمام شد؛ اینکه همه اتفاقات و مقدرات اقتصاد ملی را به رویکردها و فرصت‌های خارجی ربط دادیم ولی از ظرفیت‌های داخلی غافل شدیم، باعث شده امروز غبطه بخوریم (دولت) که چرا در ۷ یا ۸ سال گذشته کارها و تصمیماتی را انجام نداده‌ایم.

 

* آقای نیلی در دولت نیست و حرف‌های زیبایی می‌زند اما..

دانا: آقای مسعود نیلی چند سال در دولت دستیار اقتصادی رئیس جمهور بودند و چالش‌هایی را برای اقتصاد ایران عنوان می‌کردند؛ نظر شما در مورد آن چیست؟

شاه ویسی: آقای نیلی ۱۰۰ ابر چالش اقتصاد ایران، آن‌هم در اقتصاد سیاسی را مطرح می‌کند، اما سؤال اینجاست که شما (خطاب به نیلی)  که دبیر ستاد اقتصادی دولت بودید و این مشکلات را می‌دانستید؛ چرا یکی از آن‌ها را حل نکردید. ۱۰۰ مشکلات اقتصادی را گفتید اما حتی یکی از آن‌ها را حل نکردید. این ۱۰۰ معضل به تیم اقتصادی دولت، آقای رئیس‌جمهور، وزیر اقتصاد، رئیس سازمان برنامه و معاون اقتصادی را گفتید؛ پس چرا آن‌ها را حل نمی‌کنید. نمی‌شود که در هر دوره یک شخص مدیریت عمومی اقتصاد ملی را از طرف دولت بر عهده بگیرد و فقط دریغ بخورد. اکنون آقای نیلی در دولت نیست و حرف‌های زیبایی می‌زند اما زمانی که در دولت بوده و می‌توانست کاری بکند، چرا کاری نکرد.

ما هر حرفی را که می‌زنیم به خاطر ایران و انقلاب است؛ زیرا می‌توانستیم اقتصاد انقلابی و ایرانی را ارتقا دهیم و مشکلات ساختاری، رفتاری و ارتباطی آن را هم می‌دانیم؛ پس چرا کاری انجام نمی‌دهند و این همان چالش‌ها است.

 

نقش اتاق فکر نیاوران در اقتصاد ایران چیست؟

دانا: یک اتاق فکری که خودش را مکتب هم می‌داند با نام اتاق فکر یا مکتب نیاوران که در سال نخست دولت سازندگی شکل گرفت و تا امروز در تصمیم‌گیری‌های اقتصادی و برنامه‌ای نقش اصلی را داشت؛ و این دیدگاه چه می‌گوید و چه تأثیری بر اقتصاد ایران داشته است؟

شاه ویسی:در بررسی جریان شناسی اقتصاد سیاسی ایران؛ عقبه آن به موسسه نیاوران می‌رسد. در دوره‌ای خاستگاه آن، دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف بود و در دوره قبل‌تر دانشگاه اصفهان؛ که سابقه آن به دهه ۴۰ برمی‌گردد و از آن دهه به بعد تفکر و رویکردی که هم لیبرال بودن (رویکرد روشنفکری) و هم ایرانی بودن اقتصاد را می‌پذیرد، شکل گرفت؛ زمانی که این دو مورد را در کنار تفکر انقلابی می‌گذاریم؛ یکدیگر را خنثی کردند؛ یعنی تفکر انقلاب نتوانست این دو راهی را قبول کند و تا امروز نیز باهم مشکل‌دارند.

تا زمانی که تفکر اقتصاد انقلابی مبتنی بر ظرفیت‌های بومی و دانشی (می‌خواهند چین باشد یا آمریکا) شکل نگیرد؛ همین وضعیت حاکم است. همین امروز حمایت گرایی افراطی آقای ترامپ را به‌عنوان اقتصاد مقاومتی می‌پذیریم؛ مگر این یک رویکرد اقتصاد نئولیبرال نیست، پس چرا آن را انجام نمی‌دهیم؟ به خاطر اینکه برداشت از قرائت‌ها، واضح نیست.

آنچه در موسسه نیاوران تعریف می‌شود صرفاً بخشی از دانش است. هویت ملی و انقلابی پیدا نمی‌کند لذا در مسیر خودش یک آبشخور دانشی قوی دارد اما وقتی‌که جاری می‌شود، در جریان ساختار ایرانی و انقلابی دچار از دست رفتگی می‌شود و نمی‌تواند به مقصد برسد. صدسال دیگر هم این اتفاق نمی‌افتد. همان‌طور که در دوره‌ای شروع و ورود این قرائت به اقتصاد سیاسی ایران در قبل از انقلاب منجر به از دست رفتگی رژیم شاهنشاهی شد و اگر بخواهد به همین منوال پیش برود، قطعاً منجر به از دست رفتگی ارکان نظام انقلابی هم خواهد شد.

موسسه نیاوران که نام مکتب را یدک می‌کشد و سعی می‌کنند با عنوان جریان مکتبی وارد معادلات فکری و دانشی شود، باید پاسخ دهد که آیا اقتصاد مقاومتی را صرفاً تاب‌آوری اقتصادی می‌داند و یا یک مکانیسم از ضعف‌ها و قوت‌های اقتصاد ملی در مواجهه با فرصت‌ها و تهدیدات اقتصاد بین‌المللی می‌بیند. به نظرم عمدتاً نگاه اولی را دارد و شاید خروجی مؤثر و پویایی پیدا نمی‌کند، به خاطر همین دیدگاه است. زمانی که دچار از دست رفتگی می‌شود خودش، خود را متهم می‌کند و پاسخ را در خارج از کشور دنبال می‌کند. اگر تاب‌آوری اقتصادی را قبول دارند؛ ایرادی ندارد ما به ویتنام و یا مالزی تبدیل شویم و اشکالی هم ندارد؛ ما حرف می‌زنیم اما به هیچ‌چیزی نمی‌رسیم.

الآن تفکر اقتصاد نیاوران و تفکر موسسه دین و اقتصاد دو دیدگاه متمایز هستند و هر دو هم یکی در یک دوره ۱۰ ساله و دیگری در یک دوره حدوداً ۳۰ ساله تصدی اقتصاد ملی را بر عهده داشتند. هر دو هم نتوانستند درست کار کنند؛ اما از دیدگاه مردم آن‌که اقتصاد و دین دارد، مردمی‌تر است و توجه بیشتری به فرودستان دارد؛ چراکه می‌گوید کاری که موسسه نیاوران انجام می‌دهد، ثروتمندان را ثروتمندتر و فقرا را فقیرتر می‌کند؛ و حتی درآمد متوسط‌ها را به چالش فقر نزدیک می‌کند؛ حالا آیا مسئولیت قرائت‌هایی که وارد نظام اقتصادی می‌کند را می‌پذیرید؟؛ البته نمی‌تواند بگوید من نبودم؛ نمی‌تواند بگوید سازمان برنامه و بانک مرکزی بیش از سه دهه دست من نبوده و نمی‌تواند بگویید نظام اقتصادی به من وابستگی ندارد؛ نمی‌تواند مدعی شود که بخش بزرگی از بازار سرمایه امروزه در اختیارش نیست؛ خب پس چرا خروجی وجود ندارد؟ چرا رضایتمندی به‌جز بخشی از ثروتمندان حاصل نمی‌شود؟ و بهتر است به این سوالات پاسخ دهند.

 

نوبخت خودش را رئیس تیم اقتصادی دولت می‌داند/ طیب‌نیا می‌ماند، وضعیت بهتر بود

دانا: آیا آقای نوبخت فرماندهی اقتصادی دولت یازدهم و دوازدهم است؟

شاه ویسی:آقای نوبخت خودش را رئیس تیم اقتصادی می‌داند.

 

دانا: نقش آقای طیب نیا یا مسعود نیلی چقدر است؟

شاه ویسی:آن‌ها صرفاً تولید فکر کردند و مدیریت کننده نبودند. نقششان به نظرم تقریباً محدود بود؛ زیرا در حال حاضر هیچ‌کدامشان در دولت نیستند؛  یعنی تفکرشان یا مورد خشم قرار گرفته و یا مورد غضب واقع شد. تیم اقتصادی دولت برخلاف مبانی‌ای که قبول دارد، به‌شدت تمرکزگراست.

دیدگاه فکری که دوستان دارند، می‌گویند ما رفتیم و خارج از کشور را دیدیم؛ ‌اگر آن تفکر را داشته باشیم، آیا اقتصاد خوب است؛ درحالی‌که خارجی رفتند که یکی از بدهکارترین کشورها در دنیاست و دامنه‌ی فقر هم در آن به‌شدت بیداد می‌کند، اقتصادش در بزنگاه‌های مثل کرونا و یا بحران مسکن با مشکل جدی مواجه می شود به زمین می‌خورد. به نظرم تیم اقتصادی توسط آقای نوبخت مدیریت می‌شود و اگر طیب نیا در دولت می‌ماند (چون ایشان را به‌عنوان یک اقتصاددان مسلم قبول دارم) خیلی خیلی وضع مدیریت عمومی اقتصادی دولت دوازدهم بهتر از دولت یازدهم می‌شد.

 

* جهانگیری نقش سوپاپ اطمینان را بازی می‌کند

دانا: نقش آقای جهانگیری در تصمیمات بخصوص اقتصادی چقدر است؟

شاه ویسی:تقریباً ایشان نقشی ندارد. به نظرم بعضی از جاها ایشان نقش یک سوپاپ اطمینان را بازی کردند اما با توجه به ظرفیتشان، می‌توانستند نقش بسیار بالاتری را بر عهده داشته باشند که متأسفانه این‌چنین نبوده و به نظرم دولت خودش را از ظرفیت فردی مثل جهانگیری محروم کرد.

 

دانا: می‌خواهم به موضوع برجام و نقش آن در اقتصاد کشورمان بپردازیم؛ سال ۹۲ که دولت تدبیر و امید سرکار آمد تا سال ۹۴ که برجام محقق و اجرایی شد و از برجام به‌عنوان یک باغ عنوان شد که ما قرار است از این باغ میوه بچینیم ولی با توجه به وعده‌ها هیچ اتفاقی رخ نداد هرچند مدعی هستند که ثمره هم داشته! به نظر شما نتیجه برجام چه شد؟

شاه ویسی: به نظرم برجام رمانی بود که آثاری را خلق کرد، ولی در عمل نتیجه‌ای نداشت. مرکز بررسی استراتژیک ریاست جمهوری، کتابچه‌ای با عنوان دستاوردهای برجام را در ۵ جلد با یکسری جزئیات و  واقعیت‌ها و مواردی که واقعیت نداشت را کنار هم قرار داد و چاپ کرد. وقتی می‌خواهید اقتصاد اول منطقه جنوب غرب آسیا شوید و رقبایی مثل ترکیه، عربستان و عراق دارید؛ اگر بخواهید به آن چشم‌انداز ۲۰ ساله‌ برسید، باید از ظرفیت‌های بین‌المللی هم استفاده کنید، اما چه زمانی این اتفاق می‌افتد؟ زمانی که ظرفیت‌های داخلی را ارتقاء دهید.

زمانی همایشی با عنوان چشم‌انداز آینده، برگزار شد و از همه‌ی ۲۳ کشور رقیب در آسیای جنوب غرب دعوت‌ کردند تا ظرفیت‌هایمان را به‌عنوان برد-برد، به اشتراک بگذاریم. چه اشکالی دارد که ما از ظرفیت‌های اقتصادی دنیا در جهت رشد کشور استفاده کنیم؛ اما آیا توانستیم این گام را برداریم؟ تعامل سازنده با دنیا چیز بدی نیست و ما هم یکی از کشورهای دنیا هستیم.
 
یکی از اهداف جمهوری اسلامی ایران تلالو پیدا کردن در نظام بین‌الملل است، اما یکی از اهداف حضور در نظم حاکم بر بین‌الملل، سلطه‌گری و سلطه‌پذیر تعریف شده است و این بخشی از اهدافمان نیست؛ اما اگر قرار باشد ظرفیت‌هایی برای کشورمان تعریف کنیم، حتماً بایستی فرصت‌های بین‌المللی استفاده کنیم؛ اما آیا همه آن فرصت‌های بین‌المللی است؟
 
 
همه‌چیز را به خاطر خارجی‌ها متوقف کردیم
 
ما مثلاً می‌گوییم فلان کار تولیدی و یا احداث پالایشگاه را انجام دهیم، ولی برخی می‌گویند صبر کنید که خارجی‌ها می‌خواهند بیایند و انجام دهند. چندی پیش وزیر نفت گفت احداث پالایشگاه خیلی خوب است درحالی‌که در برنامه‌ی چهارم توسعه قرار شد انجام دهیم؛ پس چه شد؛ چه کسی گفت صرفه‌ی اقتصادی ندارد.
 
می‌گویند سالی ۲۵ تا ۳۰ میلیارد دلار سرمایه گزاری نفتی نیاز داریم؛ خب ۵ میلیارد دلار آن به تولیدکنندگان و سازندگان ایرانی بدهید. مگر امروز از ستاره خلیج‌فارس به عنوان یکی از دستاوردهای شگرف دولت مستقر یاد نمی‌شود؛ اما می‌توانست به جای یک ستاره، ۶ تا ستاره باشد؛ می‌تواند ظرفیت‌ها را بیشتر کرد و در دوره‌ای می‌توانستیم استفاده کنیم اما همه‌چیز را به خاطر خارجی‌ها متوقف کردیم!
 
 
هرکسی که می‌گوید تعامل سازنده بد است، اشتباه می‌کند
 
هرکسی که می‌گوید تعامل سازنده بد است، اشتباه می‌کند، اما هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. مزایای اقتصادی ایران، دنیا را به ولع می‌اندازد برای اینکه بیاید و استفاده کند. شما آن‌قدر این را به تأخیر می‌اندازید که این قابلیت ژئواکونومیک ازدست‌رفته می‌شود و نهایتاً در پروسه‌ی روند اصلاح‌پذیری نظم بین‌المللی و نظم اقتصاد بین‌المللی عنوان می‌کنید.
 
قراردادهایی را قبل از دولت یازدهم از ونزوئلا تا چین داشتیم، چرا باید ۷ سال بگذرد و بعدا این قراردادها را اجرایی کنیم؟ همین اتفاقی که برای ونزوئلا (صادرات فرآورده نفتی) در ۶ ماهه گذشته رخ داد و یک ظرفیت اقتصادی را در آنجا تعریف کردیم؛ اما این می‌توانست در ۶ سال گذشته رخ دهد.
 
توافقی در دوره‌ی دولت اصلاحات با عنوان روابط اقتصادی با چین تعریف شد؛ اما چرا الآن چین بیش از ۲ و نیم سال پشتش را کرده، چون گفتند که کراهت دارد نگاهشان کنیم؛ اما آن‌هایی که قول داده بودند و هیئت‌هایشان آمدند و رفتند و یک‌دفعه یک نفر عطسه کرد همه‌چیز به هم‌ریخت.
 
چرا باید با عطسه‌ی یک نفر اقتصاد ایران دچار شدت ضعف شود؟ آن آقا عطسه کرد و همه این‌ها جمع کردند و رفتند. گفتیم چرا به‌طرف چین نمی‌رویم؟ گفتند می‌خواهند کشور را بفروشند. مگر در این مملکت کسی می‌تواند کشور را بفروشد؟ اصلاً مگر مردم و رهبری می‌گذارد؟؛ متاسفانه وادادگی نسبت به خارجی‌ها و اینکه خارج فقط ۴-۵ کشور را بدانیم، ما را دچار عقب‌ماندگی می‌کند و این عقب‌ماندگی فرصت‌های داخلی از دست می‌دهد که رخ داد.
 
 

 

* چرا ظرفیت‌های داخلی را نادیده می‌گیرید؟ 

دانا: چقدر این دولتمردان، بخصوص آقای روحانی دنبال این بودند که این را دستاوردها را بزرگ نشان دهند، مثل خرید هواپیما، درصورتی‌که مردم امروز در معیشت روزمره‌شان مانده‌اند؟

شاه ویسی: واقعاً آن‌ها می‌خواستند کاری را انجام دهند، اما باسلیقه و روش خودشان! استعاره می‌زنم به شیخ دیپلمات!؛ ایران تمدن ۴-۵ هزارساله و موقعیت بسیار حساس سرزمین در جهان دارد؛ توجه به ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک بودن موقعیت ایران و ظرفیت‌های درون سرزمینی، یک قابلیت ممتاز دارد.

حال هرکدام از آقایان که تصدی ریاست جمهوری را می‌گیرند، می‌خواهند بهترین شکل را به وجود بیاورند، اما چالش‌هایی وجود دارد که اگر می‌خواهید از ظرفیت‌های بین‌المللی استفاده کنید، چرا ظرفیت‌های داخلی را نادیده می‌گیرید؟؛ زیرا در شرایطی که قرار است بین منافع ملی و روابط بین‌الملل یکی را انتخاب کنیم، ابتدا روابط بین‌الملل را انتخاب می‌کنند! البته اشکالی ندارد؛ برجام در شرایطی می‌توانست خوب باشد که دستاورد خوبی برای ما داشته باشد!؛ امروز دستاوردش چه چیزی است؟
 
 
* خروجی برجام کاهش نرخ رفاه عمومی است
 
ما رشدی نداشتیم، اشتغال و امنیت اقتصادی هم ایجاد نشد؛ تاب‌آوری اقتصادی بهبود پیدا نکرد و از همه مهم‌تر، سرانه‌ی ملی افزایش نیافت و با این تفکر، بخشی از داشته‌هایمان که حالا اقتصاد سوسیالیستی، اقتصاد مردمی، اقتصاد وا‌داده و یا اقتصاد انقلابی بود را هم از دست دادیم که خروجی آن منجر به کاهش نرخ رفاه عمومی در جامعه شد. بعد هم همه را مقصر می‌دانیم که نگذاشتند جلو برویم. قرار بود تحریم‌ها را بردارند اما تحریم‌ها برنداشتند که هیچ، بیشترش هم شد.
 
شاید برجام انشاء و رمانی بود که بر اساس واقعیت‌ها نوشته‌نشده بود، بلکه بر اساس حداقل مطلوبیت‌ها برای ما و حداکثر مطلوبیت‌ها برای طرف خارجی داشت.
 
اگر برجام در عمل، برای ما دستاورد داشت، دولت امروز پوستمان را کنده بود؛ اما دستاوردی نداشت و دولت هم مانوری روی آن انجام نمی‌دهد. ما در برجام دو تا باخت داشتیم، یکی به دلیل اینکه یک عقب‌ماندگی را تجربه کردیم و باخت بزرگ‌تر که توصیه می‌کنم چه دولتمردان مستقر و چه افراد دیگری که بعداً می‌آیند توجه کنند و آن اعتماد عمومی است.
 
ما به مردم قول می‌دهیم که کاری را انجام شود، یکی می‌گوید اما رخ نمی‌دهد؛ امروز یکی می‌گوید ما اصلاً برجام نمی‌خواهیم؛ حالا اگر نداشته باشیم چه می‌شود؟ وضعمان خوب می‌شود. اگر خوب نشد چه؟ حالا کسی می‌گوید باید برجام داشته باشیم و لازم باشد برویم و دوباره مذاکره کنیم؛ خب برای چه باید مذاکره انجام شود؟؛ اصلا با مذاکره مشکل حل خواهد شد؟.
 
به‌عنوان شهروند و کارشناس می‌گویم دولت تدبیر و امید در اندازه‌ی قول‌ها و وعده وعیدها نبود؛ حتی در اندازه‌ی قدرت حکمرانی جمهوری اسلامی ایران هم نبود، قدرت حکمرانی جمهوری اسلامی خیلی بالاتر از این حرف‌هاست، اما متأسفانه بحث بی‌اعتمادی را ایجاد کرد که نهایتاً جامعه را به سمت بی‌ثبات و سوداگری سوق می‌دهد و هزینه‌های اجتماعی و اقتصادی افزایش می‌یابد و نهایتاً هزینه‌های حکمرانی را افزایش می‌دهد.
 

راه دانا: با تشکر از وقتی که در شبکه اطلاع رسانی راه دانا گذاشتید.

 

 
انتهای پیام
 

    نظر شما

    دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد

    پربازدیدترین ها