به گزارشاسلام آباد خبر، به یادداشت محمد دادمان: بعد از امام و همه مدعیان راه او کنش های اجتماعی شان را ناظر به سیاست و قدرت تعریف کردند. این، میراث مبارک ایشان است.
اما در بین مدعیان راه او همه فهمشان از سیاست ورزی و جایگاه قدرت در اندیشه دینی شبیه او نیست.
بعضی سیاست بماهو قدرت را اصیل می دانند. یعنی اگر خودشان و دوستانشان در قدرت نباشند نمی توانند هیچ پدیده و اتفاقی را مثبت بفهمند و در توهم طاغوت انگاری هر کس دیگری غرقند.
اما آقا و همه شاگردان حقیقی مکتب امام سیاست دینی را ابزاری فهمیده و غایت را فرهنگ دینی یا هدایت اجتماعی می فهند.
در این نگاه و بخصوص در دوران برافراشته شدن پرچم اسلام بر فراز جامعه مهم پیش رفت و حرکت جامعه در سیر به سوی آرمان های الهی است.
اگر انتخاب مردم راهی طولانی تر یا بیراهه بود پای انتخاب مردم ایستاده و در عین حال با دعوت منتقدین به تبیین و نقددعالمانه آن را به تجربه تاریخی یک ملت و تبدیل به فرصت می کنند.
اگر از دیگران و غیر هم فکران ما کار درست و خوبی کرد آن را تحسین کرده و در مسیر تحققش کمکش می کنند تا جامعه از مواهب آن عمل صحیح بهره مند شود. نه آن که چون در جریان مقابل است کار او را منافقانه بخواند، مطرود شمارد و جامعه را در گیجی تشخیص درست و غلط فروبرد.
در این نگاه اشتباه های جناح مقابل را کینه توزانه تخطئه نمی کنند. در قدم اول ناصحانه تلاش می کنند به اصلاح نظر اشتباه و در قدم دوم با تبیین همراه با متانت و اخلاق مسیر درست را به جامعه نشان می دهند.
مساله اصلی در سیاست ورزی روح الله هدایت جامعه بود. اگر توانستیم هر مولفه و هر جزئی از ارکان جامعه و حاکمیت را در خدمت این هدف بیاوریم به مکتب امام و الگوی سیاست ورزی او مومن بوده ایم.
پ.ن ۱: این، یکی از اشکال های اساسی انقلابی نماهاست.
پ.ن ۲: باید از مسیر چهل ساله ای که آمدیم بیشتر بگوییم. از اشکال ها و از نقاط قوت.
نظر شما
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد