صبح یکشنبه ۲۶ آبان ماه، رهبر معظم انقلاب نکات راهبردی پیرامون متن و حواشی تصمیم متأخر دولت در سهمیه بندی بنزین فرمودند و توصیه هایی نیز به مسئولان دولتی جهت کنترل قیمت کالاهای مورد نیاز مردم فرمودند. رویه ای که رهبر معظم انقلاب در حمایت از دولت های قبل نیز داشتند و در رفتار و منش امام خمینی (ره) حمایت از تصمیمات قانونی مسئولان دیده می شود. برای تبیین بیشتر این موضوع به سیره بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی درباره حمایت از دولت ها و تصمیمات قانونی رجوع کرده ایم.
امام خمینی (ره) در تصمیماتی که سران قوا و یا دولت ها می گرفتند همواره آنان را مورد حمایت قرار می داد.
هر نخستوزیری از مجلس رای بیاورد، من از او حمایت خواهم کرد
رهبر انقلاب با اشاره به خاطره ای از امام درباره حمایت ایشان از دولتهای زمانشان بیان داشتند:
ببینید در طول یازده سال زندگی مبارک امام در دوران انقلاب، چند دولت سر کار آمد؟ امام از همهی دولتها حمایت کردند. از «دولت موقت» حمایت کردند. بعد، دولت شهید رجایی آمد؛ بازهم امام حمایت کردند. قبل از آنکه دولت شهید رجایی تنظیم شود، حکومت بنی صدری بود و بعد از او، دولتی که زمان ما بود. در تمام دورهها، امام، رضوان اللّه علیه، از کسی که مسئول و رئیس دولت بود، حمایت کردند. هر دولتی که سر کار بود و هر نخستوزیری که سر کار بود، امام بدون هیچ تفاوتی حمایت کردند. البته گاهی هم به دولتها اعتراض داشتند. در زمان خود ما، گاهی به دولت اعتراض داشتند که یا به وسیلهی بنده به آن تذکر میدادند و یا خودشان مستقیماً اعتراضشان را به آن، منعکس میکردند.
ایشان در عین تذکر دادن، از دولت حمایت میکردند؛ یعنی عیوبی را که به نظرشان میآمد، به طور خصوصی و محرمانه تذکر میدادند، اما در ملأ عام و در برابر افکار عمومی، از هر دولتی که بر سر کار بود، پشتیبانی میکردند. منیکوقت در دوران ریاست جمهوری، خدمت امام رفتم؛ اسم فردی را به زبان آوردم و گفتم میخواهم چنین کسی را به عنوان نخستوزیر معرفی کنم. ایشان فرمودند: «هرکس را که شما معرفی کردید و از مجلس رأی اعتماد گرفت، من او را حمایت میکنم.»در دیدگاه امام، بین زید و عمرو، فرقی نبود. ممکن است ایشان بعضی از نخستوزیران یا رؤسای جمهور را شخصاً مورد علاقهی خاصی قرار داده باشند؛ اما حمایت امام، مربوط به علاقهی ایشان نبود. میفرمودند: «این شخص، مسئول امور کشور است و بار سنگینی به دوش کشیده و جلو میبرد. ما باید از او حمایت کنیم.»۱۳۷۱/۰۱/۰۷
بیانات در خطبههای نمازجمعه
امام خمینی(س) و مسأله دولت موقت
امام خمینی(ره) در مواجه با مسأله دولت موقت ـ از زمان تعیین مرحوم مهندس بازرگان به عنوان اولین نخستوزیر ایران تا پذیرش استعفای وی ـ رویهای را در پیش گرفتند که از بسیاری جهات میتواند مورد سرمشق آیندگان قرار گیرد.
امام خمینی(ره) زمانی که تصمیم به تشکیل دولت موقت گرفتند، مرحوم مهندس بازرگان را عطف به رأی اعضای شورای انقلاب و مشورت با افراد خبره و معتمد کشور برگزیدند و با وجود اینکه ایشان در بسیاری از موارد با دیدگاههای مرحوم بازرگان موافق نبودند، خود را به نظر مشورتی خبرگان و کارشناسان وقت متعهد میدانستند. این موضوع، یعنی احترام به نظر کارشناسان و مشاوران امین، اصلی است که به کرّات در سیرة عملی امام خمینی(س) در اداره و پیشبرد امور جامعه و انقلاب قابل مشاهده میباشد.
امام خمینی(ره) از زمان صدور حکم نخستوزیری مرحوم بازرگان تا زمان پذیرش استعفای وی، با وجود اختلافات اصولی که با برخی دیدگاهها و سیاستهای آن دولت داشتند، هرگز در حمایت از آن فروگذار نکردند و به مناسبتهای مختلف از کلیة اقشار و گروههای جامعه میخواستند که به تأیید و حمایت از دولت موقت بپردازند. به عبارت دیگر، ایشان هرگز دیدگاهها و نقطهنظرات شخصی خویش نسبت به مرحوم بازرگان و دولت وی را، مبنایی برای چگونگی برخورد و موضعگیری نسبت به آن قرار ندادند. این رویه در حمایتهای امام نسبت به ریاست جمهوری بنیصدر، دولت شهید رجایی و نیز دولت مهندس موسوی نیز تداوم یافت.
امام مخالف ریاست جمهوری بنی صدر بودند
اینکه امام خمینی(ره) از ابتدا از ریاست جمهوری بنی صدر حمایت کردند، گزاره ای است که مورد سئوال بسیاری است اما بهتر است چنین گزاره ای را به صورت سئوالی مطرح کنیم و برای یافتن پاسخ به نکات زیر عنایت داشته باشیم.
تکروی ها و تصمیمات بنی صدر بخصوص در روزهای آغازین جنگ را اگر خیانت ندانیم، قطعا می توانیم بی کفایتی بنامیم. بی کفایتی های رییس جمهور در حوزه دفاعی چنان اوج گرفت که امام، عنوان فرماندهی کل را که به درخواست بنی صدر به وی تفویض کرده بود، از وی سلب کرد.
هیچکس تا زمانی که بعدها خود امام در نامه خود به منتظری اعلام کرد که به بنی صدر رای نداده است، از رای و نظر ایشان در دور اول انتخابات خبر نداشت. با توجه نفوذ معنوی فوق العاده امام در ذهن و جان مردم، بیراه نیست که بگوییم اگر ملت کوچکترین نشانه ای از رای امام در دست داشت، قطعا کسی دیگر را انتخاب می کرد و بنی صدر رای نمی آورد. اما بنیانگذار نظام، مسلک دیگری داشتند.
اصل حمایت از نهادهای رسمی و قانونی کشور
خطمشی کلی امام، حفظ و تقویت نهادهای رسمی و کارگزاران کشور بود؛ حتی اگر خود شخصاً با این افراد و دولت موافق نبودند. این رویه حتی در باب دولتهای مهندس بازرگان و دولت بنیصدر نیز هویدا بود. در رابطه با دولت موسوی نیز همواره منتقدین را به رعایت انصاف در موضعگیری نسبت به دولت موسوی فرامیخواندند و در سال 1367 نیز پس از اوجگیری مخالفتها علیه دولت موسوی، طی نامهای بر این حمایت تأکید کردند.
قانونمداری امام خمینی(ره) در ماجرای تسخیر لانه جاسوسی
امام خمینی(ره) در ماجرای تسخیر لانه جاسوسی، راهحل نهایی در مورد گروگانها را به نهادهای قانونی ارجاع داده و مجلس و نمایندگان مردم را بهترین مرجع برای تصمیمگیری در این باره میدانستند و بهطور کلی، ایشان در اوج بحران قائل به حل آن از طرق قانونی بودند. امام خمینی(ره) در پایان پیام خویش در مورد ممنوعیت ملاقات مسئولین کشور با فرستادگان کارتر، به این موضوع اشاره میکنند و نهادهای موجود را موظف به فراهم کردن انتخابات مجلس میسازند و اختیار آزادی گروگانها و نحوه زمانبندی آزادی آنها را به مجلس واگذار مینمایند.
علیرضا مرندی وزیر بهداشت دولت های موسوی و هاشمی نیز در گفتگویی می گوید: اگر شما به تاریخ انقلاب رجوع کنید، می بینید که امام(ره) تا خرداد ۱۳۶۰ از بنیصدر حمایت کردند؛ طوری که حتی رهبران حزب جمهوری اسلامی در نامه ای که در کتاب خاطرات مرحوم هاشمی رفسنجانی هم چاپ شده، می گویند چرا شما اینقدر از بنیصدر حمایت می کنید؟ و ما تردید داریم که شما طرف ما هستید یا بنی صدر. روشی که امام دنبال میکردند را امروز رهبری دنبال میکنند. فردی که رای مردم را دارد، تا زمانی که شدنی است، باید به او میدان داد اما اگر نشد، باید به فکر جراحی بود.
امام در نامه مورخه 6/1/68 به آقای منتظری با قسم با لفظ جلاله بیان می کنند که: «والله قسم، من رای به ریاست جمهوری بنی صدر ندادم و در تمام موارد نظرات دوستان را پذیرفتم» (صحیفه امام، ج21، ص331…)
چرا امام (راحل) قطعنامه 598 را جام زهر نامید؟
حضرت امام(ره) با مشورت مسؤولین نظام و کارشناسان، مصلحت نظام اسلامی را در پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و قبول آتش بس دیدند و لذا باید از آن همه آرمانها و اهداف کلان و بلند مدتی که از تداوم دفاع مقدس انتظار داشتند چشم پوشی می نمودند اما این موضوع گیری جدید به هیچ وجه با روحیات و انتظارات مردم ایران و خصوصا رزمندگان و خانواده های شهدا و ایثارگران هماهنگی نداشت و آنان پذیرش چنین چرخش ناگهانی را نداشتند. افزون بر این، این موضع گیری می توانست تأثیر منفی بر حرکت های انقلابی و نهضت های آزادی بخش جهان نیز داشته باشد.
طبیعی است در چنین شرایطی پذیرش قطعنامه و آتش بس، به مثابه کشیدن جام زهری برای حضرت امام(ره) بود که تنها به خاطر رضای خداوند و حفظ اسلام و مصالح نظام اسلامی آن را با جان و دل پذیرا شدند. و لذا در پیام تاریخی خود در مورد پذیرش قطعنامه می فرمایند:«... قبول این مسأله برای من از زهر کشنده تر است ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او این جرعه را نوشیدم ، در شرایط کنونی آنچه موجب این امر شد، تکلیف الهی ام بود. شما می دانید که من با شما پیمان بسته بودم که تا آخرین قطره خون و آخرین نفس بجنگم، اما تصمیم امروز فقط برای تشخیص مصلحت بود و تنها به امید رحمت و رضای او از هر آنچه گفتم گذشته و اگر آبرویی داشتم با خدا معامله کرده ام».