تک‌نگاری از چهره‌های سال ورزش ایران؛.

پایان یک امپراتوری رشک‌برانگیز؛ خداحافظی با میراث‌دار قهرمانی

کد خبر: 310733
|
12:50 - 1403/01/07
نسخه چاپی
پایان یک امپراتوری رشک‌برانگیز؛ خداحافظی با میراث‌دار قهرمانی
پایان یک امپراتوری رشک‌برانگیز؛ خداحافظی با میراث‌دار قهرمانی

به گزارش اسلام آباد خبر،به نقل از خبرنگار ورزش شبکه اطلاع‌رسانی دانا؛ جدایی یحیی گل‌محمدی از نیمکت هدایت تیم فوتبال پرسپولیس آن هم پس از چندین فصل پرافتخار در اردوگاه سرخ، به طور حتم تنها خبری بود که می‌توانست اردوی تیم ملی فوتبال را هم در آستانه جام ملت‌های آسیا تحت تأثیر قرار بدهد و در واقع جو رسانه‌ای را به جای تیم ملی، به سمت ارتش سرخ و نیمکت داغی که هیچ آلترناتیوی برای وجود نداشت، سوق بدهد.

 

یحیی گل‌محمدی علی‌رغم همه قهرهای پیوسته‌ای که با کادرهای مختلف مدیریتی داشت، آن قدر به عنوان سرمربی پرسپولیس افتخار و جام خلق کرده بود که جدایی‌اش مانند یک پتک بر سر اخبار فرود بیاید و البته هیچ گزینه مطرحی هم برای جانشینی‌اش وجود نداشته باشد یا اگر موجود باشد، آوردنش در صرفه و توان مدیران فعلی نیست. یحیی درست زمانی که نیم‌فصل به پایانش رسید و لیگ به سمت تعطیلی برای اردوی آماده‌سازی تیم ملی رفت، برای چندمین بار استعفا داد و برای اولین بار پای حرفش مصرانه ایستاد تا بالاخره زمان جدایی این سرمربی جام‌آور و میراث‌دار برانکو ایوانکوویچ از پرسپولیس فرا برسد.

 

رفتن یحیی از پرسپولیس به معنای در تنگنا قرار گرفتن تیم مدیریتی باشگاه بود؛ چرا که گل‌محمدی با کلیدواژه مشکلات مدیریتی اردوگاه سرخ را ترک کرده بود و همین تک مضراب برای سیل هواداران خشمگین متعصب کافی بود تا ضرب بگیرند و صدای خود را به همه جا برسانند. در حالی که همه توجهات معطوف به جام ملت‌های آسیا بود، پرسپولیس در به در به دنبال سرمربی می‌گشت تا بتواند جای خالی یحیی را به بهترین شکل ممکن پر کند.

 

گل‌محمدی در بهترین زمان موقع برای خودش و در یک زمان مناسب برای کادر مدیریتی پرسپولیس، جایگاهش را ترک کرد تا مدیران سرخ فرصت مناسبی برای انتخاب سرمربی جدید داشته باشند و به نوعی بهانه را از آن‌ها بگیرد. یحیی گل‌محمدی پس از ۴ سال پرافتخار و ۶ قهرمانی و رسیدن به فینال لیگ قهرمانان آسیا، در قامت یک سردار فاتح و یک مدعی همیشگی تاج و تختش را به دستیار برزیلی‌اش سپرد و نامش را برای همیش در دیوار تاریخ باشگاه پرسپولیس به ثبت رساند.

 

 

 

کنار آمدن با یک جدایی در این سطح و پیدا کردن جانشین برای یک مربی همیشه فاتح و مدعی، اصلاً کار ساده‌ای نیست و یحیی هم این را خوب می‌دانست. این بار در دعوای بین گل‌محمدی و مدیران، دست بالا با یحیی بود و یحیی از همین برگ برنده استفاده کرد تا هم همیشه راهی برای بازگشت به پرسپولیس داشته باشد و هم در قهرمان نشدن احتمالی تیم با توجه به شرایط آن زمان استقلال و سپاهان، مقصر لقب نگیرد.

 

از حق نباید گذشت که چالش‌های داخلی و حواشی اردوی پرسپولیس هم در هفته‌های منتهی به خداحافظی یحیی، به قدری زیاد بود که جای هیچ توجیهی نداشت. با این همه اما یحیی گل‌محمدی به نوعی رفت که بتوان تندیس برترین و بزرگ‌ترین و شوکه‌کننده‌ترین خداحافظی سال را به او داد. تجربه سال‌ها مربی‌گری در بالاترین سطح و رسیدن پله به پله به نیمکت پرسپولیس، احتمالا به او بهترین زمان جدایی را خیلی خوب یاد داده است.

 

پرسپولیس در واپسین روزهای ۱۴۰۲ حداقل خوب تاخت و با اوسمار ویه‌را باز هم شعار «پرسپولیس زلزله، محبوب هر چی دله» به سکوهای ورزشگاه آزادی برگشت اما همه این‌ها به معنی فراموش کردن یحیی گل‌محمدی نیست. یحیی مانند برانکو در پرسپولیس کاری کرده که نزدیک شدن به آن کار ساده‌ای نیست. میراث‌داری از یک امانت بزرگ، کار سختی بود که یحیی به بهترین شکل انجامش داد و با پایان ماموریتش، میراث را در صحت و سلامت به همتای دیگرش سپرد.

 

حالا در سال جدید راه‌ها برای یحیی بازتر از همیشه است؛ شاید یک پیشنهاد خارجی، شاید یک پیشنهاد داخلی از یک تیم متمول و شاید هم یک چالش جدید دور از تهران برای این سرمربی پرافتخار. امسال نه قهرمانی در اوایل سال در لیگ برتر و فتح عنوان سه گانه با پرسپولیس که جدایی ناگهانی یحیی، سرتیتر خبر سال شناخته شد؛ پایان یک امپراتوری رشک‌برانگیز در اردوگاه سرخ.