یادداشت/ حدیث فتحی

نقش فرهنگ در تحصیل جامعه مطلوب

کد خبر: 293382
|
10:32 - 1394/06/21
نسخه چاپی
نقش فرهنگ در تحصیل جامعه مطلوب
اسلام آبادخبر: فرهنگ یک جامعه اساسی‌ترین عامل ایجاد ارزش‌های اعتقادی، اخلاقی، سیاسی و اقتصادی آن جامعه است. همچنین عامل وحدت و انسجام نظام اجتماعی، فرهنگ آن است. میان فرهنگ و دیگر ابعاد جامعه رابطه‌ی تعاملی وجود دارد. در واقع با بهبود فرهنگ است که ابعاد دیگر جامعه هم پیشرفت می‌کند و آنچه که در سازمان دهی فرهنگ جامعه نقش مؤثر دارد، دین است.

به گزارشاسلام آبادخبر، طرح این جامعه‌ی مطلوب باید به گونه‌ای باشد که دنیا و آخرت افراد خود را تضمین کند، در همه‌ی شئون از افراط و تفریط دوری نموده و تمام ابعاد آن بر مبنای عدل باشد و ارزش‌های اخلاقی در آن حکم فرما باشد.

نقش فرهنگ در تحصیل جامعه مطلوب

ایدئولوژی جامعه مطلوب

طرح نقشه‌ی جامعه‌ی مطلوب مشروط به اینکه اولاً واقع بینانه باشد، دوماً همراه با ارائه‌ی طریق باشد به این معنا که فقط جامعه‌ی مطلوب را تصویر نکند بلکه راه رسیدن به آن را نیز نشان دهد و سوماً اهدافی را برای جامعه‌ی آرمانی تعیین کند، طرحی مفید است. طرح این جامعه‌ی مطلوب باید به گونه‌ای باشد که دنیا و آخرت افراد خود را تضمین کند، در همه‌ی شئون از افراط و تفریط دوری نموده و تمام ابعاد آن بر مبنای عدل باشد و ارزش‌های اخلاقی در آن حکم فرما باشد. سه رکن اساسی که در تشکیل این جامعه‌ی تأثیر گذار است؛ ایدئولوژی، رهبری ایدئولوژی و مردم آن جامعه است. ایدئولوژی اسلام مجموعه‌ای از اعتقادات و احکام و راه حل‌هایی است که عرضه می‌کند، رهبری ایدئولوژی در اسلام همان امامت است که از مهم‌ترین و ضروری‌ترین ارکان تأثیرگذار در تشکیل جامعه‌ی مطلوب است و مردم جامعه که در ساخت این جامعه بسیار تأثیر گذارند چنانکه سرنوشت هر جامعه‌ای آنچنان است که خود به دست خویش می‌سازد.

اسلام به عنوان یک ایدئولوژی جامعه‌ی مطلوبی را در نظر دارد که زیر بنای آن توحید باشد، سه عنصر، علم، عدالت و قدرت در آن به نحو کامل متجلی شود، جامعه‌ای پویا، متحرک و کمال طلب باشد، نمونه‌ی متعالی و الگوی عینی برای مردم سراسر جهان باشد. و آنچه که این ایدئولوژی را رقم می‌زند فرهنگ آن جامعه است. فرهنگ است که تعیین می‌کند یک جامعه چگونه باشد. فرهنگ مبدأ همه‌یخوشبختی‌ها و بدبختی‌های جامعه است.

 

تبیین جایگاه فرهنگ در جامعه مطلوب

فرهنگ امری اکتسابی است که می‌تواند از توانایی‌های فرهنگ دیگر استفاده کند و یا عناصر مادی و معنوی بالنده‌ی خود را در اختیار آن قرار دهد. به علاوه محتوای آن از تولیدات انسانی است. همچنین در عین اینکه عام است خاص نیز هست به این معنی که همه‌ی جوامع دارای آداب و رسوم، آداب و مناسک دینی، الگوهای ازدواج و ... هستند. اما این عناصر در همه‌ی آن جوامع همانند نیستند.

فرهنگ یک جامعه اساسی‌ترین عامل ایجاد ارزش‌های اعتقادی، اخلاقی، سیاسی و اقتصادی آن جامعه است. همچنین عامل وحدت و انسجام نظام اجتماعی، فرهنگ آن است. میان فرهنگ و دیگر ابعاد جامعه رابطه‌ی تعاملی وجود دارد. در واقع با بهبود فرهنگ است که ابعاد دیگر جامعه هم پیشرفت می‌کند و آنچه که در سازمان دهی فرهنگ جامعه نقش مؤثر دارد، دین است. چنانکه در اکثر جوامع دین، منشأ اصلی اعتقادات، ارزش‌ها، آداب و رسوم و ... به حساب می‌آید. دین عامل توسعه‌ی فرهنگی است. اسلام دینی است که اهمیت فوق‌العاده ای به مسئله‌ی فرهنگ داده است. توجه به مسأله‌ی ایجادسنت‌های صالحه و مبارزه با سنت‌های سیئه در دین اسلام کاملاً روشن است. به طوری که در بسیاری از آیات و روایات به تشویق و ترغیب ایجاد سنت‌های نیک در میان مردم پرداخته‌اند.

 

شاخصه‌های جامعه‌ی مطلوب اسلامی

شاخصه‌های اعتقادی

هر مکتب و ایدئولوژی طرحی برای کمال و سعادت بشر ارائه می‌دهد که این طرح مجموع بایدها و نبایدهاست و اساسی‌ترین عنصری که فرهنگ جامعه را تشکیل می‌دهد همان جهان بینی یا اعتقادات است در فرهنگی که اسلام معرفی می‌کند اعتقادات آن پنج اصل دارد؛ اولین آن توحید می‌باشد. بر اساس توحید است که تمام امتیازها و برتری‌های ساختگی که در جامعه وجود دارد رنگ می‌بازد، اخلاق فاضله ثبات می‌یابد و چنانچه به این اصل خدشه‌ای وارد شود جامعه به انحطاط کشیده می‌شود. اصل بعدی اعتقاد به معاد است. معاد است که به زندگی افراد جامعه معنا می‌بخشد و آن‌ها را از پوچی در می‌آورد. زمانیکه در جامعه‌ای اعتقاد به معاد وجود داشته باشد عدالت حکم فرما می‌شود. اعتقاد به معاد و اعتقاد به زندگی ابدی و بهشت است که به افراد یک جامعه روحیه جهاد و مبارزه با استعمار را می‌دهد که این منشأ استقلال یک جامعه است. اصل دیگر، اعتقاد به نبوت است. در نگاه اول شاید گفته شود انسان بی نیاز از پیامبران است زیرا خود دارای وجدانی است که او را در تشخیص نیک و بد یاری می‌دهد اما با کمی درایت ثابت می‌شود که همین وجدان خود نیاز به پرورش دادن دارد زیرا تابع است، تابع حرف، زمان، مکان و ... اما دعوت پیامبران هیچ‌گاه تحت تأثیر فساد یک مکان یا دوره‌ی خاصی قرار نمی‌گیرد و رهنمودهای آن‌ها هدفی ندارد جز فلاح و رستگاری جامعه. و توحید که اصل ساختار اعتقادی است پیامبران دست اندر کاران ساختنش بودند. اصل بعدی اعتقاد به امامت است هر جامعه‌ای که تشکیل می‌شود اگر فرد یا افراد شایسته‌ای در اداره‌ی آن کوشا نباشند. قطعاً بقا نخواهد داشت. دین اسلام چنین افراد شایسته‌ای را که اجرا کننده‌ی قوانین صحیح در جامعه هستند، امام معرفی می‌کند. واجب است فردی که قرار است پیشوا و رهبر همه‌ی مردم و اجرا کننده‌یقوانین در جامعه باشد فضایل انسانی را دارا باشد و تعیین چنین فرد شایسته‌ای تنها از سوی خدای حکیم ممکن است. و خداوند بنا بر لطف و عدلش انسان‌ها را بدون رهبر شایسته رها نکرده بلکه برای آن‌ها همواره پیشوایی مطمئن قرار داده که با پیروی از او جامعه‌ی مطلوب را ایجاد کنند. یکی دیگر از اصول اعتقادی در اسلام عدل است. در واقع می‌توان گفت جامعه‌ای مطلوب است که در آن اعتقاد به عدل وجود داشته باشد. اعتقاد به عدل است که افراد جامعه را ملزم می‌دارد تا در تمام اعمال و رفتار خود از تعدی و تجاوز نسبت به یکدیگر اجتناب کنند.

شاخصه‌های اخلاقی

ارزش‌های اخلاقی از مهم‌ترینشاخصه‌های فرهنگی جامعه‌ی مطلوب است. تواضع، وفای عهد، حجاب، صله‌ی رحم، نیکی به پدر و مادر، ازدواج از ارزش‌های والای اخلاقی هستند که فرهنگ اسلام به آن‌ها عنایت ویژه دارد. همکاری و همدلی در جامعه سبب نظم و انضباط آن جامعه می‌شود و زمانی در بین افراد جامعه همدلی ایجاد می‌شود که نسبت به هم فخر فروشی نکنند و هر یک خود را برتر از دیگری قلمداد ننماید. چنین جامعه‌ایجامعه‌ی متواضع و پر محبت است. وفای به عهد نیز یکی از ارزش‌های اخلاقی است که پایه‌های سلامت و رشد زندگی اجتماعی را تشکیل می‌دهد. هر اندازه افراد اجتماع به این ارزش اخلاقی پایبند باشند آن جامعه در امنیت و آرامش بیشتری به سر می‌برند و افراد جامعه از فعالیت‌های یکدیگر بیشتر بهره می‌برند. حجاب نیز از والاترین ارزش‌های اخلاقی است که شریعت اسلام آن را برای تکریم شخصیت زن، حفظ سلامت روانی جامعه و استحکام بخشی کانون خانواده و حفظ نسل و امنیت اجتماعی واجب کرده است. یکی دیگر از ارزش‌های اخلاقی که به همدلی و هم احساسی‌های بین افراد را سبب می‌شود صله رحم است. اسلام می‌خواهد با تشویق به این ارزش اخلاقی می‌خواهدیک پیوند محکم‌تری فراهم کند تا افراد در برابر مشکلات و فشارهای زندگی یکدیگر را یاری نمایند. یکی دیگر از ارزش‌های اخلاقی در فرهنگ اسلام نیکی به پدر و مادر است.

نیکی و احسان به والدین و خوش رفتاری با آن‌هاطایفه‌ی نیرومندی را به وجود می‌آورد که کمک یکدیگرند و آن هسته‌ی جامعه است و از جامعه ملت و نیرومند و قوی تولید می‌گردد. روشن است که اگر این ارزش در جامعه حجریان نیابد و فرزندان با پدر و مادر خود مانند یک بیگانه رفتار کنند، شیرازه‌ی جامعه به طور کلی از هم گسسته می‌شود. یکی دیگر از ارزش‌های والای اخلاقی که اسلام برای حفظ عفت و مصونیت جامعه از گناه، بقای نسل و امنیت اجتماعی به آن عنایت ویژه دارد، ازدواج است. بدیهی است که هر قدر خانواده به عنوان واحد کوچک جامعه از انسجام بیشتری برخوردار باشد، استحکام اساس جامعه بیشتر خواهد شد.

شاخصه‌های اقتصادی

رکود اقتصادی یک جامعه می‌تواند شرایط نا مطلوبی را برای افراد آن جامعه به وجود می‌آورد. جامعه‌ای که به لحاظ اقتصادی سست باشد به راحتی مورد سلطه بیگانگان قرار می‌گیرد. در فرهنگ اسلامی ارزش‌هایی چون قناعت که سبب ساده زیستی است مطرح می‌شود. قناعت است که سبب می‌شود افراد یک جامعه دچار شرایط بحرانی اقتصادی نشوند، از طرفی اسلام افراد جامعه را به کار تشویق می‌کند و آن را عنوان عمل صالح می‌دهد. بی توجهی به کار و ارزش آن از بزرگ‌ترین گناهان به شمار می‌آید. جامعه‌ای که در آن گوهر کار نهادینه شده باشد زندگی افرادش دارای نشاط وانگیزه است و از طرفی اسلام برای پویا ساختن اقتصاد جامعه سنت نیکوی قرض‌الحسنه را تدبیر می‌کند. قرض‌الحسنه ای که اسلام به آن تشویق می‌کند به معنای وام‌هایی امروزه متداول است نیست. در بینش اسلامی قرض دادن نباید همراه با ریا باشد زیرا این چنین روشی نه تنها سبب رشد اقتصادی نیست بلکه رکود اقتصادی جامعه را به همراه دارد.

شاخصه‌های سیاسی

در یک جامعه به علت وجود گرایش‌ها و بینش‌های مختلف مکن است افراد به حقوق یکدیگر تجاوز کنند و این سیاست حکم فرما بر یک جامعه است که مانع از اوضاعی این چنینی می‌گردد. یکی از شاخصه‌های سیاسی که دین اسلام برای داشتن جامعه‌ای مطلوب ارائه می‌دهد، حفظ وحدت جامعه است. وحدت است که با وجود تمایلات متنوع و گاه متضاد مانع از گسستگی جامعه می‌گردد. در جامعه‌ای که وحدت از بین رود. آن جامعه محکوم به شکست است اما آیا ایجاد وحدت بین افراد یک جامعه بدون داشتن رهبر و والی امکان پذیر است و آیا می‌تواندجامعه‌اینظاممند تشکیل شود؟ این جاست که اهمیت موضوع ولایت آشکار می‌شود اسلام اهمیت ولایت را تبیین کرده و آن را یکی از محورهای اصلی اجرایی در یک جامعه می‌داند و بیانمی‌دارد که اصل حمایت از ولایت امری ضروری برای حیات یک جامعه است. دیگر شاخصه‌ی سیاسی که در دین اسلام برای تشکیل جامعه مطلوب مطرح می‌شود این است که همه‌ی مردم از هر صنفی که باشند بر یکدیگر حق ولایت دارند یعنی حق امر و نهی یکدیگر را دارند پس اسلام دینی است که داشتن جامعه‌ی مطلوب و رستگار را در گوشه گیری نمی‌بیند بلکه افراد جامعه را به رعایت فریضه‌ی امر به معروف و نهی از منکر تشویق می‌کند و آن را از شریف‌ترین واجبات می‌داند.

 

به قلم؛ حدیث فتحی

نظر شما

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد