وبلاگ امید:

زندگینامه و وصیت نامه شهیدمحمود(نجاد)میرزایی

کد خبر: 294209
|
11:35 - 1394/11/06
نسخه چاپی
زندگینامه و وصیت نامه شهیدمحمود(نجاد)میرزایی
اسلام آبادخبر: شهیدمحمود(نجاد)درتیرماه سال 1346 درخانواده ای مذهبی وزحمتکش وکشاورز در روستای ملخطابی شیان از توابع شهرستان اسلام آبادغرب دیده به جهان گشود.

 

بسم رب الشهداوالصدقین

شهیدمحمود(نجاد)درتیرماه سال هزاروسیصدوچهل وشش درخانواده ای مذهبی وزحمتکش وکشاورز در روستای ملخطابی شیان از توابع شهرستان اسلام آبادغرب دیده به جهان گشود.جهانی که به آن تعلق نداشت چون مادرشهید چندی قبل ازشهادت شب هنگام سیدی نورانی به خواب می بیند که می فرمایند این پسر(شهیدمحمود)متعلق به شمانیست وفقط تا18 سالگی امانت پیش شماست واتفاقآ هم خواب مادر شهید در 24 دی ماه سال هزاروسیصد وشصت وپنج تعبیر شدودر اوایل 19 سالگی شهید میرزایی به درجه رفیع شهادت نایل گردیدند.

شهیدمحمود4 ساله بودند که خانواده اش به شهرستان اسلام آبادغرب عزیمت نمودند ودر این شهرستان شروع به تحصیل نمود.شهیدمیرزایی دانش آموزی ممتاز وبسیار موفق بودندوساعات استراحتش بسیارکم بود بیشتراوقات به عبادت ومطالعه مشغول بودند ایشان عصای دست پدروخانواده بود.

شهیدمحمودبعدازپیروزی انقلاب درتمامی عرصه ها حضوری فعال داشت دردبیرستان درهسته ی انجمن اسلامی فعالیت داشت وکارهای تبلیغات وخطاطی دبیرستان را به نحو احسن انجام می دادند.شهید میرزایی درپایگاه حزب الله مسجدامیرالمومنین(ع)اسلام آبادغرب حضوری فعال داشت وهمیشه در هیئت های مذهبی وروضه هاشرکت می جستند.شهیدمحمود اوقات بیکاری را بافعالیت درمساجدومرمت وتمیزکردن مسجد میگذراندند ودر حفظ بیت المال بسیارجدی بودند.

شهیدمحمود دراواخرتحصیلات دبیرستانش جنگ ودفاع ازاسلام ووطن وآب وخاک مهین عزیزمان ایران راواجبتر ازتحصیل دانست وادامه تحصیل رابه لقایش بخشیدوبه جبهه حق علیه باطل شتافتند،آری این بار دفترعلم وعمل راتوأم درخاکریزهای جنوب کشورگشودندوشلمچه تنهاجایی بودکه توانست روح عطشان وملکوتیش را سیراب کند.

شهیدمیرزایی عاشقی دلسوخته بودووجودش بامحبت حضرت زهرا(علیهاالسلام)واهل بیت(علیهم السلام)عجین شده بود همیشه به قرآن وائمه اطهار(ع)تمسک می جستند.درنمازخضوع وخشوع عجیبی داشت سجده هایش طولانی ونمازهایش توأم باحضورقلب واشک وتزرع به درگاه پروردگارومعبودیکتابود.

شهیدمحمودارادت خاصی به آقاامام رضا(ع)وائمه اطهار(ع)داشتندودرنهایت درشلمچه که به فرمایش مقام معظم رهبری که فرمودند:شلمچه دروازه ورودامام رضا(ع) وولایت به خاک ایران است به آرزوی دیرینه اش که همانا شهادت بودنائل گردیدند.

شهیدمیرزایی سعی می کردند به مرخصی نیاینداگرهم می آمدندمدتی کوتاه وچندروزه بودووقتی برای آخرین بارقصداعزام به جبهه راداشتندخداحافظیش رنگ وبوی دگروحال وهوای بخصوصی داشت کاملآ می دانست رفتنی است مثل اینکه به ایشان القاشده بودکه به آرزویش می رسدچهره ی اونورانی وملکوتی ترشده بودآری این گونه بودکه شهیدمحمودبه صف همرزمان وشیران خط شکن وگلگون کفنان گردان حمزه سیدالشهدا(ع)تیپ نبی اکرم(ص)پیوستندوعازم خطه ی خون رنگ کربلای ایران مناطق عملیاتی جنوب گردیدند.

سرانجام شهیدمحموددر24دی ماه هزاروسیصدوشصت وپنج درمنطقه عملیاتی شلمچه جزایربوارین به آرزویش درجه رفیع شهادت نائل گشتند.

<< ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عندربهم یرزقون>>آیه ی 169 آل عمران

گمان نکنید کسانی راکه در راه خدا کشته می شوندمرده اند بلکه زنده اند ودرنزدخدا روزی می خورند

وصیت نامه شهیدمحمود(نجاد)میرزایی

اینجانب محمود(نجاد) میرزایی فرزند مرادباشهادت به یگانگی خداورسالت ختمی مرتبت وامامت ائمه معصومین وصیت خودراچنین شروع میکنم:می روم به راه مهدی(عج)عدالت گسترجهان، می روم به راه خمینی نایب مهدی، می روم به راه حسین ابن علی(ع) می روم به راه علی یارپیامبردست او،وصی وجانشین او.می روم به راه محمد(ص)پیامبر واسوه ی کامل بشیریت،اشرف خلایق وانبیاء خلیفه ونماینده خدا.می روم به راه حق به راه خداتایاداو،نام او زنده بماند.

پس باید چون حسین(ع)بزرگ معلم شهادت از جان بگذارم وبه خدابپیوندم،همچون که امام حسین(ع)می فرماید:اگردین جدم محمد(ص)پایدار نمی شودجزبامرگ من پس ای شمشیرها مرا دربرگیرید،من نیزمی گویم اگرباریختن خون من درخت اسلام بارورترمی شودای نیزه ها،نارنجک ها،خمپاره هامرادربرگیرید که با کشتن من، مرا اگرخدا بخواهد به بالاترین مقام، به درجه شهادت رسانده و رستگارم  کرده اید ((فزة ورب الکعبه))

خوشابه دحال کسانی که درخداجهادمی کنندودر مسیرفرمان برای اوکشته می شوند.وآنکه باطی کردن راه شهادت به دیدارخداوند می رسندهمانندتشنه ای است که به آب دسترسی می یابد،دشمن بداندکه شهادت برای ماهماننددریاست برای ماهی.

خدایا از تومی خواهم که مرگ مرا شهادت در راه خودت، زیرپرچم رسولت ویااولیاء خودت قراردهی. مدت هابودکه می خواستم جبهه بیایم وبالاخره موفق شدم، فکرمی کردم اگربمانم خواهم گندید چراکه هرچیز وهرکس راکه بماندخواهد گندیدحتی آب ولی اگرخود به دریا بپیوندد ودریا شود نه.

                                                 19 دی ماه سال1365 ه.شمسی،محمودمیرزایی(آبادان)

برای خانواده ام؛

باری خانواده گرامیم درمرگ من در راه خداوند برمن سخت مگیرید واز تجملات وگریه زیادبرمن خودداری کنیدوازهمه اقوام وآشنایان به جای من معذرت خواهی کنید وطلب حلالیت کنیدوهرآنچه رامی توانید برای من روزه ونمازقضاکنید زیرا می ترسم تمامی نمازهای دست وپاشکسته ی من موردقبول باری تعالی واقع نشود.

ودرپایان ازشما والدینم می خواهم که مراحلال کنیدوزحمت هایی که برای من کشیده اید برمن ببخشید.

 

انتهای پیام/

نظر شما

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد