محسن بیاتی

حامیانتان را ذلیل نکنید!

کد خبر: 8506
|
23:22 - 1392/02/17
نسخه چاپی
شیوه حضور نامزدهای انتخاباتی در کشور ما در نوع خودش بسیار جالب توجه است. از یک طرف افرادی بر حسب احساس وظیفه، یا نوعی توافق حزبی و گروهی وارد کارزار می شوند؛ اما از طرف دیگر عده ای هم براساس دعوت، خواهش، تمنا، زاری، مویه، و درخواست حامیانشان اعلام حضور می کنند.
شیوه حضور نامزدهای انتخاباتی در کشور ما در نوع خودش بسیار جالب توجه است. از یک طرف افرادی بر حسب احساس وظیفه، یا نوعی توافق حزبی و گروهی وارد کارزار می شوند؛ اما از طرف دیگر عده ای هم براساس دعوت، خواهش، تمنا، زاری، مویه، و درخواست حامیانشان اعلام حضور می کنند. در شیوه حکومت دموکراتیک معمولاً شیوه اول شیوه رایج و مرسوم حضور در انتخابات است، و شیوه دوم شیوه ای عجیب و ناشناخته است. اما گویی در کشور ما عکس چنین قضیه ای صادق است. اینکه چرا اینگونه است را باید در فهم نامزدهای انتخاباتی از مردم سالاری و درکشان از وظیفه در قبال کشورشان جستجو کرد.

یک نامزد انتخاباتی مطلوب همواره براساس دو ملاحظه وارد عرصه رقابت انتخاباتی می شود. اولین ملاحظه به نوعی احساس وظیفه بر می گردد. یعنی اینکه حضور او در انتخابات و به دست گرفتن قدرت سیاسی می تواند به منافع کشورش خدمت کند. چنین حس وظیفه ای در حالت خوش خیمش به داشتن تحلیل از شرایط موجود، و همچنین برخورداری از یک برنامه منسجم برای حل مشکلات بر می گردد. یعنی اینکه نامزد مذکور مشکلاتی را در کشور می بیند، و همچنین برنامه و راهکار مشخصی برای حل آنها سراغ دارد. چنین نامزدی فارغ از همه ملاحظات، اینکه کسی او را دعوت بکند یا نکند، وارد عرصه انتخابات می شود.

ملاحظه دوم به درک این نامزد مطلوب از مردم سالاری بر می گردد. مردم سالاری یعنی اینکه اگر شما وارد عرصه انتخابات شوید، امکان برد و باختتان وجود دارد. اگر ببرید چهار سال قدرت را بدست خواهید گرفت، و اگر ببازید این امکان را دارید که چهار سال بعد دوباره در عرصه رقابت حاضر شوید. از همین رو باخت در یک دوره انتخابات به معنای «پایان» نیست. نامزدی که بعد از شکست در یک دوره انتخابات، باز هم در دوره بعدی حاضر می شود، به آشکار ترین و عملی ترین شکل ممکن، احترام به مردم سالاری را نمایان می سازد. او اگر ببازد، زیر میز نمی زند، بلکه صبر می کند، برنامه هایش را تکمیل می کند، و چهار سال بعد دوباره خودش را در معرض داوری مردم قرار می دهد.

احساس وظیفه و فهم صحیح از مردم سالاری باعث می شود که یک نامزد انتخاباتی فارغ از همه ملاحظات وارد صحنه انتخابات شود. او منتظر دعوت و در خواست حامیانش نمی ماند، او حاضر نیست به خاطر برخورداری از پست و مقام خاصی وارد ائتلافاتی بشود که فقط به قصد قدرت طلبی و سیاست بازی ایجاد شده اند. نمونه بارز چنین فردی سالوادور آلنده رئیس جمهوری شیلی در سالهای 1970 تا 1973 است. او سه بار در سالهای 1952، 1958، و 1964 نامزد ریاست جمهوری شیلی شد و در هر سه بار شکست خورد. اما احساس وظیفه و درک صحیح او از دموکراسی باعث شد که ثبات قدم خود را حفظ کند و نهایتاً در سال 1970 موفق شد در انتخابات پیروز شود.

اما متاسفانه رویه مدعیان مردم سالاری در کشور ما معکوس است. اینها در خانه می نشینند و حامیانشان را به میان گود می فرستند، تا از آنها درخواست کنند که به عرصه بیایند. شایعه سازی می کنند و اتفاقاً از همه بیشتر حامیان و طرفداران خودشان را می فریبند. اینها بیش از همه با حامیان و طرفداران خودشان به مانند ابزار برخورد می کنند، و دچار سندروم عجیبی تحت عنوان «ماکیاولیسم معطوف به خود» هستند. یعنی قبل از همه با احساسات حامیان خودشان بازی می کنند. اینها یک روز می گویند می آیند، و روز دیگر آن را تکذیب می کنند و فکر می کنند که با این کار رقبایشان را گیج می کنند. در حالی که در اصل، اینها با امیدها و آرزوهای هواداران و حامیانشان بازی می کنند. هر روز آن ها به التماس ها و صدور دعوتنامه های جدیدی وادار می کنند، و با این کار حامیانشان را تخفیف می دهند.

در تمام دنیا، این نامزدها هستند که از مردم می خواهند که برای حمایت از آنها به صحنه بیایند، اما در اینجا، مدعیان مردم سالاری در انتظار دعوتنامه ها، و التماس های حامیانشان هستند. اینها حامیانشان را به ذلت می کشند، تا شاید بر کوهی از ذلت، به عزت برسند. حس وظیفه و برنامه محوری برای اینها جایگاهی ندارد. وظیفه ای در کار نیست، اگر خواهش کنید به صحنه می آیند، خواهش نکنید، نمی آیند. فهمی هم از مردم سالاری وجود ندارد. اگر تضمین کنید که انتخاب می شوند حاضرند قدم رنجه کنند و ثبت نام کنند، تضمین نکنید به نام مردم سالاری از حضور امتناع می ورزند. گویی مفهوم مردم سالاری برای اینها فقط و فقط به معنای پیروزی خودشان در انتخابات است. 

اگر حس وظیفه ای در کار باشد، اگر باخت جزئی از مردم سالاری باشد، آنوقت مضحک آن دعوت ها، آن درخواستها، و آن طلب کاری هاست؛ و درست همانا حضور براساس وظیفه، برنامه، و پذیرش نتایج انتخابات است. یک نامزد مطلوب انتخاباتی به دنبال مردم می رود، حتی اگر شکست بخورد باز هم اینکار را تکرار می کند. همه اینها بدین خاطر است که او به مردم احترام می گذارد. کسانی که به حضور دوباره چنین نامزدی پس از شکست در انتخابات می خندند، نه به او، بلکه به مردم سالاری می خندند.

    نظر شما

    دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد

    پربازدیدترین ها